دریای پارس

زبان فارسی - ایران شناسی .تاریخ تمدن ها

دریای پارس

زبان فارسی - ایران شناسی .تاریخ تمدن ها

ماهویه سوریانی یا معاویه سفیانی

Ecoregion PA0446.svg

ایرانی ها باید به همه موضوعات نگاهی مانند عقاب داشته باشند نه نگاهی مانند کبک . آنهایی که شخصیتهای تاریخی مهم را به ترک و فارس و عرب و کرد و ...  ربط می دهند نگاه کبک به موضوعات دارند اینکه کوروش و ... ابن سینا یا مولوی یا امامان و یا حتی پیامبر اسلام و ... را به قومیت ربط می دهند نگاه کبک دارند پیامبر اسلام و قبیله قریش به تمدن زاگرس رافدین ربط دارند و نه به عربیت قریش مطابق همه اسناد مهاجرین از جغرافیای هلال حاصلخیز بودند و در مسیر مکه تا اسکندرون شام کاروان تجاری داشتند و در قران مجید سوره  قریش رحله شتا و صیف کاملا به این موضوع پرداخته شده است . کوروش به تمدن زاگرس رافدین تعلق دارد و ابن سینا و فارابی و مولوی به تمدن خراسان . زبان و قومیتهای امروزی در جغرافیای آن دوران مقدار زیادی متفاوت با امروز بوده اند در مورد هریک از مراکز قدرت و تمدن کهن که سخن گفته شود ایران در مرکزیت آنها است و ایران بخشی از آن و یا همه آن است پس ایران با هیچکدام از تمدنهای کهن بیگانه نیست. پیشتر نوشتم در زمان یزدگرد سوم یک قدرت رقیبی برای ساسانیان در شرق ایران یا خراسان وجود داشت و آن پادشاهی هپتالی بلخ بود که معابد نوبهار و بامیان به آنها تعلق داشت . ماهوی سوری  و نیزک ترخان دو  سردار مشهور پادشاهی خراسان بودند که   پس از کشتن یزدگرد و غارت اموال و اسارت خانواده اش خود را امپراتور ایران دانستند نیزک پادشاه کابل شد و ماهوی سوری امپراتور ایران  و  برای مصالحه و پیمان همکاری با خلیفه مسلمین با سپاهی بزرگ از خراسان عازم کوفه شد و برای دوستی با خلیفه  اسرای خانواده یزدگرد ساسانی و بخشی از  اموال  یزدگرد و از جمله دختر او بنام ارتک یا اردوک را به خلیفه هدیه داد و بر اساس قرارداد مصالحه از سوی خلیفه  مسلمین حکومت شام و روم به او واگذار شد او با سپاهی رزمی و بزرگ عازم شامش(سوریه)  شد و خود را امیر مومنان نامید(پیر- میر - امیر  فارسی است به معنی رهبر) و با همین نام سکه زد سکه ای با نماد ساسانی با نام امیر مومنان به خط کوفی . نام ماهویه را عربها بصورت معاویه تلفظ کردند نام پدرش سوریان را به سفیان معرب کردند و شجره نامه بعدی تاریخ اسلام جعلیات دویست سال بعد است  و این معاویه همانطور که راویان و از جمله شیعیان  می گویند اعتقاد عملی به اسلام نداشت و تمام رفتارهای یک امپراتور مجوسی را سر لوحه کار داشت. حتی پسر او یزید نام داشت که نامی مجوسی است نام های دیگر در خانواده او اکثرا مجوسی بود از جمله  عبد شمس و عبد مناف . پس از امویان یا اولاد معاویه رقیب خراسانی دیگر  آنها  لشکر 50 هزار نفره خراسانیان با نام عباسیان و برمکیان شام را فتح کردند و جانشین خلافت اسلامی شدند برمکی ها و ابومسلم خراسانی که ارتش قدرتمندی در حمایت عباسیان  داشتند نیز چندان از باورهای مجوسی خود فاصله نداشتند برمکی ها پرده داران کعبه بلخ بنام معبد نوبهار بودند که در واقع دینی بود که امروزه  بودایی نامیده می شودرا رهبری می کردند. اما در اتحاد با مسلمانان خلافت را قبول کردند. می بینید که دوره امویان و عباسیان قدرت در دست ارتش خراسان بود که شاخه ای از دیانت زرتشتی بودایی داشتند و متحد مسیحیان نسطوری بودند اما با زرتشتی ساسانی دشمن بودند ارتش ماهویه سوری  که متشکل از هپتالی ها یا بنوشته اعراب  هیاطله بود و مگوسی  ها  منظور از مجوسی ها دیانتی است که از درون آن زرتشتی و بودایی منشعب شد  زرتشتی ها فقط به  خدای یگانه اهورا مزدا وفادار ماندند اما بودایی ها سایر ایزدان را هم عبادت می کردند  و خانه ایزدان انها در خراسان بود معروف ترین انها معبد نوبهار بود که مجسمه ایزدان مختلف در آن بود و  گنجینه طلاها و مجسمه های خدایان کشف شده با نام گنجینه آمودریا که اکنون در موزه لندن است  به آنها تعلق دارد. حدود نیم قرن بعد معبد نوبهار و 27 معبد و کعبه دیگر خراسان در حمله قتیبه نابود شد و بسیاری از مانکهای بودایی منطقه اریانا یا  بلخ خراسان یا کشته شدند یا تسلیم و یا  به چین و هند گریختند.

در واقع حمله قتیبه در سالهای 92 تا 99 هجری اولین فتوحات اسلامی خراسان شرقی است یعنی نزدیک به  50 سال پس از کشته شدن یزدگرد سوم ارتش اسلام وارد خراسان نشده بود و خود نیزک ترخان که یزدگرد سوم را کشت و هیچگاه مسلمان نشد و  پادشاه کابل و خراسان گردید  در جنگ با  قتیبه کشته شد . بیرونی می نویسد :"

وقتی قتیبه ابن مسلم سردار حجاج بار دوم به خوارزم رفت و آن را بازگشود هر کس را که خط خوارزمی می‌نوشت و از تاریخ و علوم و اخبار گذشته آگاهی داشت از دم تیغ بی‌دریغ گذراند و همه موبدان و هیربدان قوم را یکسره هلاک نمود و کتاب‌هایشان همه بسوزانید و تباه کرد


Arab-Sasanian coin of Muawiyah I, struck at the Fasa mint in Darabjird (Fars).jpg  سکه های معاویه  کاملا به شکل دوره ساسانی . یک طرف چهره شاه و در طرف دیگر آتشدان معبد و دو ملک نگهبان اتش . ستاره و ماه نماد ساسانیان و مجوسیان


لوحی از دوران معاویه با آرم صلیب نماد مجوسان و  بودایی ها و نسطوری ها 

کشته شدن یزدگرد سوم در آسیاب دروغی ساختگی است

حدود 10 سال پیش مقاله ای نوشتم مبنی بر اینکه کشته شدن یزدگرد سوم در گمنامی در اسیاب مرو کاملا افسانه و از اکاذیب تاریخی است و یزدگرد در جنگ نیزک ترخان فرستاده ماهویه سوری حاکم خراسان و در گناباد کشته شده است خیلی ها شگفت زده شدند بعضی اصرار بر همان روایت معروف داشتند که خیلی مورد تایید اهل سنت است اگرچه روایات شیعی اصرار بر صحت آن نمی کنند. اما روزی  که ثابت شود  ماهویه سوری همان معاویه سوری بعدی در شام (شمش .شمس)هست بسیار بیشتر شگفت زده خواهید شد . بسیاری از روایات اسلامی و تاریخی اشاره می کنند که حاکم بلخ یا خراسان از در  اتحاد با مسلمانان در آمد و در خلافت اسلامی جایگاه رفیعی یافت اما به جزییات نمی پردازند اما اکنون مدارکی در دست است که حاکم خراسان که رقیب یزدگرد ساسانی بود و دین زرتشتی حکومتی درباری ساسانی را قبول نداشت در انتظار فرصتی بود که پادشاهی ایران را از خاندان ساسانی بگیرد و این فرصت طلایی پس از ظهور اسلام و تازیدن اعراب پیش آمده بود . امپراتوری بلخ و بامیان نوعی از دین داشت که تفسیر دینی درباری ساسانیان مبنی بر حق الهی و توارث سلطنت را قبول نداشت. زرتشتی ساسانی از دوره کرتیر به سرکوب ادیان و بت ها و اله ها و ایزدان پرداخت و تنها خدای واحد اهورا مزدا را شایسته پرستش و عبادت می دانست در حالیکه در جغرافیای امپراتوری هخامنشی همه اله ها و ایزدان محترم بودند . بودایی یک شاخه از میترایی و زرتشتی بوده است و در خراسان اولین امپراتوری را تشکیل دادند بودا  شاهزاده ای پارسی بود و از منطقه تازیگستان و بلخ و منطقه سکاها به جغرافیای هیمالیا نفوذ پیدا کرد . اسوکا  اولین امپراتوری بود که ایین بودا را در هند رسمیت داد.

در دوره ظهور  اسلام اتحادی از  هپتالی ها و ماهویه سوری بر جغرافیای شرق هخامنشی حکومت می کرد و رقیب ساسانیان بود مذهب این اتحاد امیخته ای از میترایزم  یا خورشید ( سوری ) بود و زرتشتی .   ماهویه سوری نامی است که در منابع اسلامی از او مطالب زیادی وجود دارد از جمله اینکه وقتی به نیزک ترخان دستور غارت سپاه یزدگرد  در زیبد گناباد   را داد. تصویرها . 

 دختر یزدگرد بنام ارودک یا اراتک  نیز جزو اسرا بود و ماهوی سوری او را به عنوان هدیه برای خلیفه فرستاد و در قبال خدماتی که  ماهویه بنفع اعراب انجام داده بود پیشنهاد حکومت خراسان و روم به ماهویه سوری داده شده بود .

فرهنگ اسلامی در جغرافیای تمدن زاگرس رافدین یا به عبارت دیگر در  هلال حاصلخیز  شکل گرفت اما شکل دهندگان اصلی خراسانی بودند هم در دوره اموی و هم عباسی. 

زیبد گناباد محل جنگ نیزک ترخان با سپاه یزدگرد سوم

       

در صوفه زیبد محل دفن یزدگرد سوم 

YazdegerdIIICoinHistoryofIran.jpg سکه یزدگرد ساسانی 


                      https://parssea.blogspot.com/2022/06/

کعبه بلخ خراسان


نوبهار نام آتشکدهٔ و معبدی بودایی عظیم در بلخ بود. دقیقی طوسی در گشتاسب‌نامه آورده‌است که در زمان لهراسب و گشتاسب شهر بلخ از مراکز مهم دینی بوده و در آنجا معبدی  ساخته بودند و آن را نوبهار می‌خواندند؛ و همچون مکه که امروزه مورد توجه مسلمانان جهان است، از نقاط مختلف دنیا برای زیارت به آنجا روی می‌آوردند. پادشاهان ایرانی این مرکز و متولی آن را احترام زیادی داشتند و آن را با حریر سبز پوشانده بودند و در زمان ساسانیان از بزرگترین آتشکده‌های زرتشتی بود. (البته معبد بودایی بوده و نه زرتشتی)  المقریزی در المواعظ والاعتبار می نویسید : فارسها بر این معبد حج می گذاشتند وقتی زرتشتی شدند انرا بیت آتش کردند برمکه (پارامکه. برهماکه - براهما)  امیر این معبد بود و اسلام آورد.  الزمخشری در کتاب ربیع الأبرار ونصوص الأخیار : خانه ای عظیم است 300 ستون دارد خانه خادمان فراوان دارد و رئیس معبد را برمکه نامند .   معجم البلدان للحموی  می نویسد بزرگ معبد را برمکه  یا برامکا می گویند  پادشاهان هند و کابل و چین  به این دین باور دارند و بر  این معبد حج می گذارند . هدایای بسیاری برای  نوبهار می آورند و به برمکه می دهند . برمکی ها اسلام آوردند و به ابومسلم خراسانی در سرنگونی بنی امیه  یاری رساندند. هارون الرشید برمکه ها را سرکوب و تار و مار کرد.  

 می توان گفت مکا - یا مکه یعنی معبد و البته در زبان فارسی به معنی هسته و تخمه و خرما و پایه و اساس هم معنی می دهد. 

معبد یا  آتشکده نوبهار بعدها  یکی از کانون‌های فعالیت بودایی  بوده و نقل‌است که چند تن از مقدسین بودایی در آنجا مدفون بودند. زمانی نامعلوم  بعد از انقراض سلطنت هخامنشی بلخ از سایر نواحی ایران جدا شد و ارتباط نزدیکی بین باختر و هند برقرار گشت.  در سال ۲۶ پیش از میلاد، پادشاه هند آشوکا که دین بودایی داشت. تحت تاثیر  معابد باکتریا یا بلخ بود . ع. پاشایی در کتاب بودا آورده‌است: خراسان ، خاصه بلخ را به اعتبار وجود معبد نوبهار می‌توان سرزمین بودایی دانست. بوداییان در این معبد در برابر مجسمهٔ بودا به نماز می‌پرداختند. به گفتهٔ علی بن حسین مسعودی این معبد دینی دارای موقوفات زیاد بوده و پرده‌دار آن را «برمک» (برگرفته از واژهٔ سنسکریت پارامکه प्रमुख، "پیشوا") می‌نامیدند و این لقب برای کلیهٔ کسانی بود که افتخار امیری معبد نوبهار را داشتند و خاندان برمکیان را نیز بدین اسم خوانند، چون جد خالد بن برمک سرپرستی  این خانه را داشت. بنای آن از نظر ساختمان از محکمترین بناهای روز بوده‌است. مسعودی اضافه می‌کند که بر سردر نوبهار نوشته‌ای به این مضمون به فارسی نوشته شده بود، پادشاهان را سه صفت لازم است: عقل و صبر و مال. 


  عمر بن الازرق الکرمانی، شرح مفصلی از نوبهار در آغاز قرن هشتم نوشت که در  کتاب البلدان ابن فقیه  آمده است . او نو بهار را بسیار شبیه به کعبه در مکه،  توصیف کرده و توضیح داده که معبد اصلی یک مکعب سنگی در وسط داشت که در پارچه ای پیچیده شده بود و دور آن راه می رفتند و حج می کردند، همانند کعبه. 

سیاح چینی هان ییجینگ در دهه 680 م  از نوبهار  بازدید و رونق آن را به عنوان مرکز مطالعه و سی هزار  طلبه بودایی بیان کرده است. ابوریحان بیرونی،  گزارش داد که در حدود آغاز قرن دهم میلادی ، صومعه های بلخ از جمله نوبهارا  هنوز کار می کردند و با نقاشی های دیواری بودایی تزئین شده بودند.  ابن حوقل، نیز این معبد را شرح داده .نوبهار یکی از معابدی بود که در زمان فضل برمکی (پارمکا) به صورت مسجد جامع درآمد و  نام مسجد نُه‌گنبد را کسب کرد. یعقوب لیث صفاری نیز در این کار سهم گرفته و حتی بقایای آثار نوبهار را که دارائی این سرزمین بود، برای خلیفهٔ عباسی به عنوان تحفه فرستاد و سر انجام توسط چنگیزخان تمام آبادی‌های بلخ همراه این بنای تاریخی که در آن زمان مسجد جامع شهر بود، ویران شد. امروزه به جز یکی از دروازه‌های شش‌گانه جنوبی شهر که به نام دروازه نوبهار است، اثر دیگری از آن نمانده‌است. ولایت بلخ و تازیگستان زادگاه مذهب و  فرهنگ بودایی است