دریای پارس

زبان فارسی - ایران شناسی .تاریخ تمدن ها

دریای پارس

زبان فارسی - ایران شناسی .تاریخ تمدن ها

دریای مکران و یا دریای پارس Makoran Sea

دکتر محمد عجم

دریای عرب   امروزی، قبلا در منابع اسلامی همواره از آن با نام های بحر فارس ، دریای مکران، Makoran Sea بحر محیط عجم، دریای سند، دریای پارس، دریای هند و بحر اریتروم و بحر اخضر)، یاد شده است . این پهنه‌ی آبی در شمال اقیانوس هند، میان کرانه های شبه‌جزیره عربی و سواحل شبه قاره هندوستان، سواحل مکران و  خلیج عمان واقع شده است. حداکثر پهنای آن  را ۲٬۴۰۰ کیلومتر و حداکثر ژرفای آن را ۵٬۰۰۰ متر برآورد کرده‌اند. بزرگ‌ترین رودخانه‌ای که به این دریا فرومی‌ریزد رود سند است. با ۳٬۸۶۲٬۰۰۰ کیلومتر مربع وسعت سومین دریای بزرگ دنیا است.

 نام دریای عرب بعد از ورود استعمارگران به منطقه و بویژه  از قرن ۱۸ به بعد توسط انگلیس به جای بحر فارس ، اقیانوس( محیط) عجم و دریای مکوران رایج شد. هیچ نقشه و مکتوب عربی و اسلامی  تا قبل از قرن نوزدهم با عنوان دریای عرب وجود ندارد و بیشتر یک نام  ساخته پرتغالی انگلیسی است. 


 تلفظ و ریشه نام 

در مورد  ریشه نام   مکران  نظر واحدی وجود ندارد برخی از زبانشناسان آنرا تغییر یافته ماهی خوران می دانند اما عده ای نیز آنرا به نام های باستانی آن مگا و مکا و مگان  و مکارا  ربط می دهند.  برابر با نوشته  بریتانیکا ، مکران در زبانهای مختلف به صورتهای: مُکران  مَکران  مِکران ومکوران تلفظ شده است.

در  منابع کهن  از منطقه فعلی بندر عباس تا کراچی یا رود سند را ولایت مکران می گفتند که امروز به دو مکران ایران و مکران پاکستان تقسیم می شود.

 و در کتاب خلیج فارس دولت بریتانیا 1917 مکران ایران را   مکران پارس  و مکران پاکستان را  مکران کیج(گچ) توصیف کرده است. م  کتاب خلیج فارس که سال 1917 توسط دولت بریتانیا منتشر شده است مناطق و آبادی ها و شهرهای "مکران پارس" را از بندر عباس تا گوادور (گودار یعنی گاو دار یا گدار به معنی بلندی) نام برده است. مکران فارس نامی است که در کتب عربی نیز بکار رفته است . در لهجه محلی بلوچ های ایرانی آنرا بطور سنتی مَکوران تلفظ می کنند. با توجه به اینکه در الفبای عربی فارسی صداهای  اَ اُ اِ  یا فتحه ، ضمه، کسره در نوشتار نوشته نمی شده اند خواندن نام های جغرافیایی  بصورت آواهای مختلف مشکلاتی ایجاد کرده است. لذا اصالت را در اکثر موارد می توان به لهجه محلی داد.

 مکران نامی است که بیشتر از دوران بعد از اسلام بجای مانده است اگرچه این نام بیشتر در منابع اسلامی بکار رفته اما بنظر می رسد که ریشه در نام های باستانی منطقه دارد،در متون کتبی با تلفظ مَکران ، مُکران، مَکوران بکار رفته اما در ادبیات شفاهی مکوران تلفظ می شود و اصالت با تلفظ شفاهی است. واژه مکا و مگا و مگان و مگارا( احتمالا نام یکی از خدایان) در منابع کهن برای این منطقه بکار رفته ریشه آن بدرستی روشن نیست اما مکه در زبان پارسی کهن به معنای خرما و گاهی به معنای هسته خرما است. ریشه یابی دیگری معتقد است که مکران تغییر یافته مهیخوران است. این ریشه یابی نیز خالی از حقیقت نیست زیرا اکثر مورخان به اینکه مردم آنجا بیشتر ماهی می خورده اند اشاره دارد. یاقوت حموی ۵۷۴–۶۲۶ ه‍.ق جغرافی‌دان و تاریخ‌نویس مشهور در کتاب معجم البلدان در باب حرف میم در مورد دلیل نامگذاری مکران به این نام چنین می‌نویسد: "همانگونه که ذکر شد، سیره نویسان می‌گویند که: مکران به نام مکران بن فارک بن سام بن نوح علیه السلام نامگذاری شده‌است زیرا او به این منطقه آمده و در آنجا سکنی گزیده‌است و جد بلوچ‌ها و بنیاد آنها به ایشان می‌رسد." پس از فتوحات اسلامی سرزمین امروز بلوچستان، مکران نامیده می‌شده‌است. جهانگردان و مورخان عرب به نام مکران یا مکوران از این منطقه یاد کرده‌اند. فردوسی در شاهنامه در سه رویداد از مکران نام برده است. "ایالت مَکُران" یا مکران Makoran یا زمین مکران نام جغرافیایی است که در تاریخ پس از اسلام بر ناحیه ای از کرمان تا سواحل دریای فارس تا رود سند گفته اند.حافظ ابرو در کتاب جغرافیا جلد 3 صفحه 12 می نویسد حد شرقی کرمان ، زمین مکران است.بیابانی که بین کرمان و بحر است این بیابان میان کرمان و سجستان و خراسان واقع شده و جنوبی کرمان بحر فارس است.  در بعضی منابع اروپایی قرن‌های ۱۶ تا ۱۸ نیز از ایالت مکران نام برده شده‌است. در دوره‌های مختلف تاریخی این منطقه خودمختار و تحت اداره خوانین محلی بوده‌است که عموما خود را رعایای دولت ایران می‌نامیدند. امپراتوری بریتانیا در قرن هیجده این منطقه را جزو هند و مستعمره بریتانیا نمود. امروزه در هند و در پاکستان شهرهایی بنام مکران وجود دارد. مکران در دوره‌های مختلف تاریخی بخشی از قلمرو ایران بوده‌است. مکران در نوشته‌های مسالک و ممالک و التقویم الاقالیم دوم و از کرمان تا رود مهران (ایندوس) نامیده شده‌است.(سفرنامه مارکوپلو نیز مکران را شرح داده‌است) در بعضی اسناد و نقشه‌های تاریخی اروپایی و بعضی نوشته‌های عربی دریای عرب امروزی نیز بحر مکوران بیان شده‌است

برخی مورخان مکران را با تمدن magan (مَگان یا مَکّان) یکسان می‌پندارند. مگان نام تمدنی کهن است که در حدود ۲۵۰۰ تا ۵۵۰ پیش از میلاد وجود داشته‌است. در متون یافت شده مربوط به سومریان از مگان به عنوان یکی از شرکای تجاری مهم سومریان یاد شده‌است که مس و دیوریت مورد نیاز بین‌النهرین از آنجا تأمین می‌شده‌است. در برهه ای این منطقه ساتراپی زرنگ  نامیده میشده است.

واراهامیهیرا در دانشنامه مشهور خود بریهات-سامیتا از مردمان غرب شبه قاره هند تحت عنوان Makara نام برده‌است.

آریان گزنفون مورخ یونانی از اصطلاح Icthyophagy (یونانی باستان: Ἰχθυοφάγοι) برای ساکنان مناطق شمال بحر مکران کنونی استفاده کرده‌است. Icthyophagy اصطلاحی عمومی به معنی «ماهی خواران» است.  گویا در در سده‌های میانه این سرزمین از آنچه اکنون دیده می‌شود، حاصلخیزتر بوده ولی هیچگاه از دید دارایی دارای اهمیت نبوده‌است. جغرافی‌نویسان پیشین اسامی بسیاری از شهرهای مکران را در کتاب‌های خود ثبت نموده‌اند ولی هیچ‌کدام به‌طور گسترده از آن شهرها یاد نکرده‌اند. مهم‌ترین درآمد مکران از نیشکر و یک گونه شکر سفید موسوم به پانیذ بوده‌است که از آنجا به سرزمین‌های مجاور صادر می‌گردیده. مطابق نقشه می‌توان گفت مکران تقریباً شامل تمام شهرستان‌های بلوچستان ایران از جمله ایرانشهر ، سراوان، سرباز، فنوج، نیکشهر، کنارک و چابهار در ایران و بخش ایالت بلوچستان پاکستان می‌شده‌است در زمان ساسانیان آنرا کوسون می‌گفتند. در دوره‌های مختلف تاریخی این منطقه خودمختار و تحت اداره خوانین محلی بوده‌است که عموما خود را رعایای دولت ایران می‌نامیدند.  مکران در دوره‌های مختلف تاریخی بخشی از قلمرو ایران بوده‌است. مکران در نوشته‌های مسالک و ممالک و التقویم الاقالیم از کرمان تا رود مهران (ایندوس) نامیده شده‌است. (سفرنامه مارکوپلو نیز مکران را شرح داده‌است) در بعضی اسناد و نقشه‌های تاریخی اروپایی و بعضی نوشته‌های عربی دریای عرب امروزی نیز بحر مکران که منسوب به ایالت مکران است بیان شده‌است. مرکز این ایالت بزرگ که مرز شرقی آن به ارتفاعات دره سند پاکستان می‌رسید، شهری بود به نام «فنزبور» یا «پنجبور» که اکنون در بلوچستان پاکستان و در مجاورت شهر سراوان ایران قرار دارد. 


در بسیاری از منابع و نوشته‌های غربی‌ها در قرن‌های ۱۴ تا ۱۸ نیز اقیانوس هند و پهنه آبی شمالی آن ، دریای عجم یا دریای پارس یا دریای اریتره نامیده شده‌است. ملوانان و مسافران عرب پیش‌تر این دریا را با نام‌های مختلفی از جمله بحر فارس ، دریای سبز (اخضر)، بحر محیط (اقیانوس) عجم، دریای هند، دریای مکران و دریای پارس می‌نامیدند و از جمله آن‌ها ابن حوقل، موجودات شگفت‌انگیز (زکریای قزوینی) و جزایر مسحور (علی بن حسین مسعودی) (حافظ ابرو) است. عبدالله بن لطف بن عبدالرشید، تاریخ‌دان جغرافیایی و جهانگردان ذکر شده در کتاب تاریخ اسلام و ایران، دریای سبز را تبیین می‌کند و می‌گوید که آن را نیز دریای هند می‌نامند و مربوط به دریای پارس است. همچنین در نقشه‌های رسمی دوره عثمانی، دریای ایرانیان (بحر العجم) نوشته شده‌است.  در نقشه های متعدد اروپایی این نام ها وجود دارد


هیچ‌یک از جغرافی‌نویسان و سفرنامه‌نویسان، مسالک و ممالک‌نویسان و اقلیم‌شناسان، چه عرب و عجم تا قرن 19 به «دریای عرب» اشاره نکرده‌اند. بلکه همواره این منطقه یا پهنه آبی را با نام‌های بحر اخضر، بحر مکران، بحر فارس، بحر محیط‌العجم نام برده‌اند. همه جغرافی‌دانان عرب مانند کتاب: خریدة العجائب وفریدة الغرائب، ابن الوردی یا کتاب معجم البلدان و کتاب‌های مسالک و ممالک دریاهای جهان را نام برده‌اند، اما نامی از بحر عرب نیامده است. بسیاری از عرب‌ها نوشته‌اند:«بحر فارس از بحر هند و بحر اخضر و تیز مکران می‌گذرد و تا عبادان ادامه دارد.» ممکن است که عبادان عربی شده آپلوگوس باشد. همچنین اوبله عربی شده از آپلوگوس است. اوپلوگوس یا اوپلو در سفرنامه پریپلوس شرح داده شده که در انتهای دریای پارس است و شهری است که سعادتمندترین شهر روی زمین است تجار با کشتی از هند و از روم (از کرانه فرات) به آنجا می‌آیند و دادوستد می‌کنند. این شهر در انتهای رود (شط‌العرب یا اروندرود) است. این شهر پادشاهی عادل دارد در آنجا قانون و دمکراسی حاکم است. مردمان پارس در آنجا صنعت و تجارت دارند (۵۰ تا ۱۰۰ میلادی). دریای عرب را برای نخستین بار استعمارگران اروپایی در نقشه‌های خود رایج کردند. بعد ترک‌ها و فارس‌ها هم تقلید کردند و خود عرب‌ها دیرتر از همه این عبارت جغرافیایی را در نوشته‌های خود وارد کردند یعنی عرب‌ها تا حدود یکصد سال پیش بحر عرب بکار نبرده‌اند البته برخی هم که به کار برده‌اند منظورشان سواحل یمن  است. به‌طور مثال در کتاب جغرافیای حافظ ابرو: شهاب الدین عبدالله بن لطف‌الله بن عبدالرشید خوافی (مشهور به حافظ ابرو).

در بسیاری از منابع و نقشه ها و نوشته‌های غربی‌ها در قرن‌های ۱۴ تا ۱۸ نیز اقیانوس هند و دریای عرب، دریای عجم یا دریای پارس یا دریای اریتره نامیده شده‌است. نقشه‌ای اسلامی و عربی  پیش از قرن ۱۸ که نشان دهنده نام دریای عرب باشد وجود ندارد. ملوانان و مسافران عرب پیش‌تر این دریا را با نام‌های مختلفی از جمله دریای سبز، دریای مکران وبحر بارس می‌خواندند.

از جمله نام های دیگر می توان به :

بحر فارس، دریای پارس، Mare Persia ,Persian Sea

بحر عجم، محیط  عجم، Ajam Sea

بحر المحیط العجم، بحر محیط هند، دریای محیط عجم

بحر اخضر، دریای سبز،

بحر مکران، دریای مکران

دریای اریتره، Erythraean Sea

بحر الهند،  دریای هند

دریای سند (برگرفته از رود سند)، Sindh Sea

بحر دریا، Sea of Daria

میره اندیکوم

بحر گجرات، Sinus Guzerat (Gujerat)

دریای رومروم، Mare Rumrum

بحر کرمان، دریای کرمان  مورد اشاره قرار داد.

چنان‌که یاقوت حموی می‌گوید بحرفارس یا خلیج‌فارس شاخه‌ای از دریای بزرگ هند است. مرزهای این دریا از بندر تیز (چابهار) از بخش‌های مکران در کرانه دریای فارس تا آبادان است و اینجا دهانه دجله است که بدان می‌ریزد. به علاوه، در منابع جغرافیایی قدیم همواره از این دریا به نام بحر مکران  نام برده‌شده‌است. دریای مکران نامی بوده که حتی بر کتیبه‌های بیستون از زمان هخامنشیان نیز نقش بسته‌است و در کتیبه‌های زمان ساسانیان نیز به همین نام است. بنابر گواهی منابع تاریخی، از قدیم‌ترین روزگاران، این بخش از دریای بزرگ پارس همواره دریای مکران خوانده می‌شد، نام دریای مکران و دریای پارس تا اواخر قرن نوزدهم بر این بخش از دریا اطلاق می‌شد.

به همین دلیل عده‌ای از نویسندگان در هند و پاکستان آن را بحر مکران می‌نامند و در ایران عده‌ای آن را دریای پارس می‌گویند. همانطور که گفته شد در میان جغرافی‌نویسان اسلامی نام دریای عرب برای نخستین‌بار در دو قرن اخیر ظاهر شده‌است. این نام را ابتدا استعمارگران اروپایی در نقشه‌ها رایج نمودند. در منابع عربی و اسلامی کلاسیک اعم از سفر و رحله‌نویسان و مسالک و ممالک‌نویسان و تاریخ‌نویسان نامی از بحر عرب نیامده بلکه آن‌ها کل این دریا را بحر فارس نامیده‌اند. «تا سال ۱۹۵۸ هیج نوشته، سند و مکتوبی به زبان عربی وجود ندارد که عبارت خلیج عربی را برای خلیج فارس بکار برده باشد اما عکس موضوع صادق است یعنی در مکتوبات عربی بسیار زیادی دریای عرب امروزی با نام بحر فارس و بحر محیط‌العجم یا بحر مکران یا کرمان نام برده شده‌است».. از جمله در آثار شخصیت‌های برجسته زیر دریای عرب امروزی به‌نام‌های بحر فارس یا نام‌هایی غیر از دریای عرب بکار رفته‌است:

ابن خردادبه، قدامة بن جعفر، یعقوبی، ابن فقیه همدانی، ابن رسته، سهراب، علی بن حسین مسعودی، اصطخری، بزرگ بن شهریار، مطهر بن طاهر مقدسی، ابوریحان بیرونی، ابن حوقل، مقدسی، ابن بلخی، شریف ادریسی، محمد بن نجیب بکران، زکریای قزوینی، ابوالفدا، شمس‌الدین انصاری دمشقی، شهاب‌الدین نویری، ابن وردی، ابن بطوطه، مصطفی کاتب چلبی قسطنطنی، ابن خلدون، طبری، الماوردی، استخری، مسعودی، بیرونی، حمدالله مستوفی، یاقوت حموی، حمزه اصفهانی، ناصرخسرو قبادیانی، ابوریحان بیرونی، حافظ ابرو و … حافظ ابرو، عبدالله بن لطف بن عبدالرشید مورخ و جغرافیدان مشهور عصر تیموری (متوفای ۸۳۳ ه‍.ق) صاحب آثاری در تاریخ اسلام و ایران، خاصه دوره تیمور و شاهرخ است. او در کتاب جغرافیای که به ویژه در فصول مربوط به ایران و ماوراءالنهر پر از اطلاعات مهم تاریخی است و از مهم‌ترین آثار او به‌شمار می رودکه خود او شاهد وقایع بوده‌است. ذکر دریاها و خلیج هارا در چند فصل شرح داده‌است.

فصل اول:

گفتار دوم: «بحر الاخضر و هو بحرالهند». از نظر او بحر اخضر و بحر هند و بحر فارس یک دریا حساب می‌شوند. (او این دریا را شرح داده‌است همان محلی که امروزه دریای عرب نام دارد)

بحر فارس و کرمان

بحر قلزم (دریای سرخ)

بحر بربر (مدیترانه)

بحر اوقیانوس (اقیانوس اطلس یا بحر ظلمات)

یاقوت حموی در معجم البلدان: دریای محیط از طرف شرق به طرف غرب اول دریای چین است و بعد دریای هند که دو دریای بزرگ از آن منشعب می‌شود مانند دریای فارس که شرق آن تیز و مکران و غرب آن عمان است. کتاب تاریخ المستبصر، کتابی در جغرافیای جنوب و غرب عربستان، منسوب به ابن مجاور دمشقی (م. ۶۰۱–۶۹۰ ه‍.ق هنگام بیان مرزهای مناطق عربی، از بحر فارس یاد کرده و آن را مرز شرقی سرزمین‌های عرب دانسته‌است. ((ص۵۲–۵۳، ۳۳۱) این کتاب، از منابع جغرافیایی جنوب و غرب شبه‌جزیره عربستان در سده  هفتم ه‍.ق است. همچنین در کتاب البدایة والنهایةـ أبو الفداء إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی الدمشقی (المتوفی: ۷۷۴هـ) – دریای اخضر یُقَالُ لَهَا الْبَحْرُ الْأَخْضَرُ فَشَرْقِیُّهُ بَحْرُ الصِّینِ وَغَرْبِیُّهُ بَحْرُ الْیَمَنِ وَشَمَالُهُ بَحْرُ الْهِنْدِ وَجَنُوبِیُّهُ غَیْرُ مَعْلُومٍ * الدمشقی در حالیکه در گفتار مفصل به بحر فارس پرداخته‌است اما نامی از بحر عرب نیاورده است ولی در عوض گفته‌است بحر اخضر شرق آن بحر چین و شمال آن بحر هند است جنوب آن شناخته شده نیست.  در کتاب: الزیج المؤلف: البتانی صفحه ۱۴ (موقع الوراق) چنین آمده‌است؛ و می‌بینید که او تمام مناطق خلیج فارس – دریاهای اطراف هند و چین و آفریقا را شرح داده ولی هیچ نامی از بحر عرب نیاورده و آنجا را بحر اخضر نامیده‌است؛ و خلیج آخر یخرج نحو أرض أیلة وهو بحر القلزم (دریای سرخ) طوله ألف وأربعمائة میل و عرض طریقه الذی یسمی البحر الأخضر مائتا میل وعرضه فی الأصل سبعمائة میل؛ و خلیج آخر یخرج نحو أرض فارس یسمی الخلیج الفارسی وهو بحر (من) البصرة طوله ألف وأربعمائة میل وعرضه فی الأصل خمسمائة میل و عرض طریقه مائة وخمسون میلاً. ویکون بین هذین الخلیجین أعنی خلیج أیلة و خلیج فارس أرض الحجاز والیمن ویکون ما بین هذین الخلیجین ألفاً وخمسمائة میل. ویخرج منه أیضاً خلیج آخر إلی أقصی ارض الهند عند تمامه یسمی الخلیج الأخضر طوله ألف وخمسمائة میل.

در میان نقشه ها نیز حتی اروپاییان که مبدع نام دریای عرب بودند دهها نقشه وجود دارد که به دریای عرب اشاره نشده و بجای آن هندیکوم  یا اریکوم نوشته شده است

در نقشه سال ۱۷۱۸ میلادی اثر کورنلی لو برون. در این نقشه نام دریای عمان به شکل «خلیج هرمز» ثبت شده‌است. به علاوه نام «دریای عرب» به دریایی در ساحل یمن اطلاق شده و آنچه که امروزه دریای عرب نامیده می‌شود، به شکل کلی «دریای هند» آمده‌است.

نقشه ایران در قرن شانزدهم میلادی از آبراهام اورتلیوس که نام دریای فارس در شمال اقیانوس هند  در آن دیده می‌شود

بیش از ۷۰ درصد یعنی حدود ۳٬۵۰۰ کیلومتر از خط ساحلی این دریا مربوط به کشورهای غیرعربی است؛ به همین جهت هند و پاکستان می‌خواهند نام دریای پیرامون خود را عوض کنند. یک میلیارد جمعیت اطراف این دریا غیر عرب هستد ولی به نام دریای عرب معرفی شده‌است. در منابع عربی و اسلامی نام بحر عرب نیامده است و آن‌ها کل این دریا را به علاوه خلیج عمان و خلیج فارس را روی هم بحر فارس نامیده‌اند

کشورهای عربی هر روز بی سر و صدا توطئه جدیدی علیه هویت تاریخی خلیج فارس صورت می دهند.

اتحادیه عرب (پایه گذاری 1945) تنها سازمان منطقه ای و دولتی روی کره زمین است که اساس و اهداف آن قومی است. و قبلا آرم قومی داشت و عبارت " ما به اعراب برتری دادیم شعار آن بود.

البته قومیتی که هیچگاه وحدت نداشته است حتی در دره جمهوری وحدت سوریه – مصر و عراق .قذافی دشمن سرسخت و همیشگی عربستان و شیخ های خلیج فارس بود و آنها نیز دشمن توطئه گر همیشگی علیه قذافی بودند. تنها مصوبه این اتحادیه قوم گرا که با جدیت اجرا شده است . مصوبه سال 1964 آن برای تغییر نام خلیج فارس به نام قومگرایانه خلیج عربی است. حال آنکه خلیج فارس نامی است که از نام سرزمین وجغرافیای پهناور پارسیا(پرشیا) گرفته شده است و مربوط به هیچ قومیت خاصی نیست.

یکی از بی خاصیت ترین سازمانهای منطقه ای و بین المللی اتحادیه عرب است این اتحادیه در طول عمر پر هزینه اش یک اقدام انسانی و منطقه ای و یا جهانی بنفع همگرایی و صلح و امنیت بین المللی برنداشته است. اتحادیه عرب آنقدر بی خاصیت است که دبیرکل چندین دوره ان یعنی دکتر عمر موسی گفته است از خودم خجالت می کشم که عرب هستم و از عرب بودن خجالت می کشم چون ما شاهد کشتارهای بی رحمانه مردم بی گناه هستیم ولی بجز نگاه کردن کاری از دست ما بر نمی آید.

در اینجا موضوع نام دریای عرب و خلیج فارس است. خلیج فارس نام پهنه آبی است که بیش از دو هزاره در تمام زبانهای دنیا بخصوص در زبان عربی به آن خلیج فارس و بحر فارس می گفته اند ولی با یک مصوبه غیر منطقی اتحادیه عرب نام ان در جهان عرب عوض شد و نام قوم گرایانه و نژادپرستانه خلیج عربی به ان داده شد. حال اینکه خلیج فارس هیچ شائبه قومی و نژادی نداشته است و این نام از منطقه جغرافیایی گسترده پرسیا گرفته شده است.

امروزه دریای عرب یک نام رسمی بین المللی است و  بر اساس تعریف سازمان آب‌نگاری بین‌المللی و سازمان بین‌المللی کشتی نوردی پهنه آبی است که از خلیج عمان تا تمام سواحل هند و پاکستان و غرب ایران و تا سواحل جیبوتی در شاخ آفریقا را در بر می‌گیرد. در قرن‌های ۱۸ و ۱۹ دریای عرب به سواحل یمن و جنوب عمان گفته می‌شد. اما امروزه طول و عرض جغرافیایی و محدوده مرزی آن بر اساس اعلام سازمان آبنگاری بین المللی چنین بیان شده‌است:

در غرب. از مرز غربی خلیج عدن و جنوب شبه‌جزیره عربی تا غرب سواحل ایران و تمام سواحل پاکستان تا سواحل شبه قاره هند و پایین‌ترین نقطه جنوب آخرین جزیره کشور مالدیو -تا خلیج عدن  .

 


نگاهی بکنیم به بدعت تغییر نامهای جغرافیایی بین المللی

 

اگرچه ما با این بدعت مخالفیم اما اگر قرار باشد نام خلیج فارس را آنها عوض کنند به طریقه اولی نام بحر عرب که ساخته استعمار است باید به نام قدیمی آن برگردد.

بعضی دولتها و قوم گرایان تندرو با انجام هزینه‌های سنگین تغییر نام خلیج فارس را بطور جدی و بی سر و صدا دنبال می‌کنند. بر اساس کتاب اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان برهان‌های آنها بر موضوع های زیر استوار است:

 

–         زمانی که اروپاییان آن دریا را خلیج فارس نام گذاری کردند دولتهای قدرتمند مستقل عربی وجود نداشتند ولی امروزه کشورهای عربی بزرگی پیرامون این دریاهستندو جمعیت عرب در پیرامون خلیج از فارسهابیشتر هستند.

 

–         عربها حق دارند آبهایی را که پیرامون آنها است به نام مورد دلخواه خود بنامند.

–         پلینی مورخ رومی این دریا را خلیج عر.بی نامیده و در سال ۱۷۶۲ «کارستن نیبور» نوشته‌است: سواحل خلیج‌فارس تابع دولت ایران نیست

–         «رودریک اوون» در کتاب «حباب‌های طلایی در خلیج عربی، ۱۹۵۷» نوشته‌است: در همه نقشه‌هایی که دیده‌ام، خلیج‌فارس در آنها ثبت شده، اما من با زندگی در اینجا(بحرین) دریافتم که ساکنان دو سوی این دریا عرب هستند، پس ادب حکم می‌کند که این دریا را «خلیج عربی» بنامیم.

نام‌های دیگری هم برای خلیج فارس بکار رفته‌است مانند خلیج بصره و قطیف.

 

کتاب “اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان” فهرست سیصد کتاب تاریخی جغرافیایی، تفسیر و حدیث را از صدر اسلام تا اوایل قرن بیستم که در آنها در زبان عربی بحر فارس و خلیج فارس بکار رفته را فهرست و متن آنها را آورده‌است و حدود یکهزار نقشه اروپایی و عربی و بیشتر از سی قرارداد امیران و شیوخ و دولتهای عربی را که نام خلیج‌فارس را دارند و اعترافات روشنفکران مشهور عربی را ارایه نموده و نوشته است: حتی یک نوشته و مکتوب در زبان عربی تا قبل از سال ۱۹۵۸ وجود ندارد که خلیج‌عربی بکار برده باشد.

کارستن نیبور در تمام نقشه های و مکتوبات خود نام خلیج فارس را بکار برده است.

پلینی خلیج فارس و دریای پارس رادستکم در ۱۵ مورد شرح داده است و همانطور که عبدالخالق الجنبی نیزاین ادعای نویسنگان عرب را عاری از حقیقت خوانده است. و نوشته است اینکه بعضی ادعا کرده اند که رومی ها(مانند پلینی) خلیج عربی بکار برده اند ابدا صحت نداردخلیج عربی نامی است که رومی ها به دریای سرخ داده اند.

بسیاری از دانشمندان و تاریخ نویسان عرب به استمرار کاربرد پسوند  فارسی خلیج اعتراف کرده اند از جمله عبدالخالق الجنبی،پژوهشگر تاریخ و باستان شناسی و استاد دانشگاه در عربستان سعودی در مصاحبه با شبکه فرانس 24″:

نام خلیج فارس از دوره اسکند مقدونی و از طریق آثار مکتوب به مارسیده و حتى مورخان عرب هم همین نام را همواره بکار برده اند و در معاهدات حکام خلیج با بریتانیا نیز همین نام بکار رفته و تا زمان جمال عبدالناصر هیچ تغییری در کاربرد نام خلیج فارس ایجاد نشده کما اینکه خود ناصر هم در ابتدا می گفت: “نحن أمة واحدة من المحیط الأطلسی إلى الخلیج الفارسی”.اما اینکه بعضی ادعا کرده اند که رومی ها(مانند پلینی) خلیج عربی بکار برده اند ابدا صحت نداردخلیج عربی نامی است که رومی ها به دریای سرخ داده اند.

 

و اما در رابطه با تغییر نامهای جغرافیایی و دریا ها


 

واگر قرار باشد طبق دلیل‌ها و برهان‌های موافقان تغییر نام خلیج فارس عمل شوداولین جایی که باید نام آن تغییر کند دریای عرب است که جمعیت یک میلیاردی غیر عرب آن را احاطه کرده‌است و قبلا هم با نامهای دیگری از جمله بحرمکران و بحرفارس و بحر محیط عجم نامیده می‌شده‌است

چرا نام بحر مکران بکار رفته است. نام بحر مکران نام با سابقه ای است و می توان آنرا بجای دریای عرب بکار برد.  مَکران یا مُکران نام ایالتی بزرگ در سواحل جنوب شرقی ایران بود که اکنون بلوچستان ایران قسمتی از آن را شامل می‌شود.

 

مرکز این ایالت بزرگ که مرز شرقی آن به ارتفاعات دره سند پاکستان می‌رسید، شهری بود به نام «فنزبور» یا «پنجبور» که اکنون در بلوچستان پاکستان و در مجاورت شهر سراوان ایران قرار دارد. یعقوبی جغرافی‌دان قرن سوم، این شهر را بزرگ‌ترین شهر مکران می‌شمارد.

 

مهمترین بندر تجاری و بازرگانی ایالت مکران بندر «تیز» یا «تیس» بوده است. این شهرکه بندری بین قاره‌ای محسوب می‌شد، در آفریقا با مصر و حبشه و زنگبار؛ در آسیای مرکزی با هند و سند (پاکستان) و در خاورمیانه با کشورهای عربی مانند عمان و بحرین مناسبات تجاری داشت.

مقدسی، جغرافی‌دان قرن چهارم، بندر تیز (چابهار) را بارانداز معروف، پر از نخلستان، دارای چندین کاروان‌سرا، مسجدی زیبا و مردمی میانه حال معرفی می‌کند. او همچنین شهرهای بمپور و فهرج (ایرانشهر کنونی) را از دیگر شهرهای مکران برمی‌شمرد و زبان مردم مکران را بلوچی می‌داند.

اصطخری، که او نیز از جغرافی‌نگاران همان عصر است، مکران را ناحیه‌ای وسیع و پهناور توصیف می‌کند و می‌گوید بیشتر آن را بیابان و کویر پوشانده است. او زبان مردم مکران را فارسی و مکری می‌داند.

 

یکی دیگر از جغرافی‌دانان قرن هفتم به نام یاقوت حموی، می‌گوید مکران سرزمین پهناوری است که روستاها و شهرهای زیادی دارد ومرکز عمده تولید و صادرات شکر است. او درباره حدود مکران می‌گوید: مکران از غرب به کرمان، از شمال به سیستان، از جنوب به دریا و از شرق با هندوستان (پاکستان) همسایه است.

 

در حال حاضر مکران از شمال محدود است به سراوان و بمپور، از جنوب به دریای عمان، از مشرق به کلات پاکستان و از مغرب به بشاگرد.(دهخدا)

 

جورج کرزن در کتاب ایران و قضیه ایران، از جالق تا بندر گواتر که صدوسی مایل طول دارد را مرز مکران می‌داند؛ مرزی که در سال 1871 میلادی توسط گلداسمیت بین ایران و پاکستان تعیین گردید.

چنان‌که یاقوت حموی می‌گوید، بحرفارس، خلیج‌فارس شاخه‌ای از دریای بزرگ هند است. مرزهای این دریا از بندر تیز از بخش‌های مکران در کرانه دریای فارس تا آبادان است و اینجا دهانه دجله است که بدان می‌ریزد.

بعلاوه، در منابع جغرافیایی قدیم همواره از این دریا به نام بحر مکران یا بحر کرمان نام برده‌شده‌است. دریای مکران نامی بوده که حتی بر کتیبه‌های بیستون از زمان هخامنشیان نیز نقش بسته است و در کتیبه‌های زمان ساسانیان نیز به همین نام است.

بنابر گواهی منابع تاریخی، از قدیم‌ترین روزگاران، این بخش از دریای بزرگ پارس همواره دریای مکران خوانده می‌شد، هرچند نام خلیج عمان نیز در مکاتبات و نقشه های اروپایی وجود دارد.

نام دریای مکران و دریای پارس تا اواخر قرن نوزدهم بر این بخش از شمال اقیانوس هند  اطلاق می‌شد. در این زمان که انگلستان بر شبه قاره هند تسلط کامل پیدا کرده بود و می‌خواست در آب‌های جنوب ایران نیز حضوری فعال داشته باشد، مسقط و سرزمین عمان را تحت سلطه خود در‌می‌آورد. از این زمان به بعد، دولت انگلیس کم‌کم نام  دریای عرب  را  جایگزین  دریای مکران و پارس نمود بهانه اولیه استعمارگران این بود که بحر فارس  با خلیج فارس اشتباه می شود و این پهنه آبی باید نامی جداگانه داشته باشد.

 

خلیج عمان *عموم کشورها و سازمانهای بین المللی این پهنه آبی را رسما خلیج عمان می نامند. اما ترکیه بجای دریای عرب و خلیج عمان به کل پهنه آبی شمال اقیانوس هند" دریای عمان "می گوید. دریای عرب بکار نمی برد اما گاهی در نقشه های رسمی خلیج عمان بکار می برد .پیری رئیس دریا سالار عثمانی در نقشه خود اینگونه  اقیانوس هند را ترسیم کرده و تقریبا تا کنون در ترکیه این رویه باقی مانده است. اما بعضی از نقشه نگاران بعدی عثمانی بجای  دریای عرب / دریای عمان " واژه بحر محیط عجم " بکار برده اند . در ادبیات  غیر رسمی دوره معاصر در ایران نیز عبارت دریای  عمان را بجای بحر عرب بکار می برند که به کل پهنه آبی شمال و غرب اقیانوس هند گفته می شود. در ایران نیز در افکار عمومی و نقشه های ایران چنین است که برای تمام پهنه آبهای شمال اقیانوس هند عبارت دریای عمان استفاده می کنند و خلیج عمان و یا دریای عرب بکار نمی برند در ایران معمولا عموم مردم حتی طبقه روشنفکر تا سالهای اخیر حتی نمی دانستند دریایی بنام دریای عرب وجود دارد. بطوریکه در کتابی که امام شوشتری در مورداشتباه بودن نام  دریای عمان نوشته و پیشنهاد داده آنرا دریای مکران بنامند کل شمال اقیانوس هند را دریای عمان نامیده است این اشتباه مرتب تکرار شده و بجای اینکه بر دریای عرب ایراد بگیرند بر کاربرد دریای عمان ایراد گرفته اند. در حالیکه کاربرد  خلیج عمان مشکلی ندارد. این نام دریای عرب است که به جای دریای بحر فارس و بحر مکران تاریخی نشسته و آنرا غصب کرده است.

 

این مقاله از سایت دریای پارس گرفته شده است که در سال 1394 منتشر شده است برای اطلاع بیشتر : کتاب اسناد نام خلیج فارس میراثی کهن و جاودان ، محمد عجم  .

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.