دریای پارس

زبان فارسی - ایران شناسی .تاریخ تمدن ها

دریای پارس

زبان فارسی - ایران شناسی .تاریخ تمدن ها

آثار انتشار یافته پیرامون خلیج فارس به زبان فارسی

 آثار انتشار یافته پیرامون خلیج فارس  به زبان فارسی را به صورت فهرست وار تقدیم می نماید:

پرونده:Persian gulf documents.jpg

Persian gulf documents

در پایان فایل پی دی اف کتاب شناسی خلیج فارس کتابخانه ملی نیز در دسترس قرار گرفته است تا کتابشناسی خلیج فارس به صورت کاملتری در دسترس علاقمندان قرار گیرد.

۱-دفتر ششم پژوهشنامه خلیج‌فارس، به کوشش عبدالرسول خیراندیش و مجتبی تبریزنیا

دفتر ششم «پژوهشنامه خلیج فارس» دربردارنده نتایج تحقیقات گروهی از پژوهشگران و صاحبنظران در حوزه تاریخ، باستانشناسی، زبانشناسی، مردم‌شناسی و منبع‌شناسی خلیج فارس با هدف معرفی نقش ایرانیان در ساخت تاریخ و فرهنگ و تمدن منطقه به کوشش دکتر عبدالرسول خیراندیش و مجتبی تبریز‌نیا می باشد.

این اثر به همت موسسه خانه کتاب در اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۹۲ به قیمت ۲۵۰۰۰۰ ریال منتشر گردیده است

۲- «وقایع نگاری خلیج فارس، بخش تاریخ ایران» ‌  اثر ج. ج. لوریمر

«وقایع نگاری خلیج فارس، بخش تاریخ ایران»  با عنوان اصلی «The Gazetteer of The Persian Gulf, Oman and Centeral Arabia, Calcutta, India, 1915» است، که به وقایع‌نگاری تاریخی، جغرافیایی،‌ اجتماعی و… کشورهای حوزة خلیج فارس می‌پردازد. این کتاب توسط عبدالمحمد آیتی از متن عربی به فارسی و با نظارت و مقدمة دکتر حبیبی ترجمه شده است.

این اثر توسط انتشارات بنیاد ایران شناسی در سال ۱۳۸۸ در ۳۱۳ صفحه و با قیمت ۱۵۰۰۰۰ریال منتشر گردید.

۳- وصف خلیج فارس در نقشه‌های تاریخی، به کوشش آقایان محمدحسن گنجی، محمدباقر وثوقی، جواد صفی‌نژاد، امیرهوشنگ انوری و خانم فاطمه فریدی‌مجید، همراه با مقدمه، تدوین و بازبینی دکتر حسن حبیبی 

کتاب وصف خلیج فارس در نقشه‌های تاریخی در سه بخش به بررسی نقشه‌های متعدد و گزینش‌شده در ارتباط با موضوع خلیج فارس می‌پردازد: بخش اول: «مکتبهای نقشه‌نگاری حوزه‌های اسلامی و اروپایی و برخی از مشخصات آنها»، بخش دوم: «نقشه‌ها و توصیف آنها» و بخش سوم: «پیوستها».

این کتاب در سال ۱۳۸۶ توسط انتشارات بنیاد ایران شناسی در ۴۴۰ صفحه منتشر شده است.

۴-خلیج فارس در عصر ظهور اسلام، تالیف دکتر علی اکبر ولایتی

تمرکز اثر حاضر بر روی شناخت اوضاع خلیج فارس و شرایط تاریخی و بازرگانی آن هم زمان با ظهور اسلام است. این کتاب در پنج فصل تنظیم شده است، که از مهمترین میاحث آن نگاهی به نام خلیج فارس و محدوده جغرافیایی آن، نخستین تماس اعراب و ایرانیان، و نیز ورود اسلام به جزایر و بندرهای خلیج فارس، فتح بیشابور، فتوحات دیگر در فارس، فتوحات در دوران خلافت عثمان، فتح فسا و دارابگرد، شورش در فارس و جزایر و بندرهای تابع آن، همچنین اوضاع کوره فارس در دوران خلافت امیرالمؤمنین،…می باشد که مورد مطالعه قرار گرفته است،

این اثر توسط شرکت سهامی کتابهای جیبی (وابسته به مؤسسه انتشارات امیرکبیر) در سال ۱۳۹۱ در ۱۶۰ صفحه منتشر شده است.

۵- حکومت بوشهر، به کوشش خدیجه نظام مافی

این اثر، منتخبی از مجموعه اسناد دوران حکومت رضاقلی خان در بوشهر است. رضاقلی خان از اواسط سال ۱۳۱۹ هجری به حکومت بوشهر و بنادر منصوب گشت و این مأموریت تا اوایل سال ۱۳۲۲ قمری ادامه یافت. این اسناد در دو جلد منتشر شده است: جلد اول- اسناد سال‌های ۱۳۱۹-۲۰ قمری ؛ جلد دوم- اسناد سال ۱۳۲۱ قمری

انواع اسناد ارائه شده در این کتاب به چند دسته تقسیم می‌شود:مجموعه اسناد متفرقه سالیانه؛ مجموعه تلگراف‌ها؛ مجموعه راپرت‌های روزانه ؛ صورت مواجب و حقوق؛ مجموعه اسناد وزارت امورخارجه

کتاب حکومت بوشهر، توسط انتشارات نشر تاریخ ایران در سال ۱۳۹۱ در ۸۵۰ صفحه منتشر شده است

۶-گزیده مقالات و اخبار روزنامه های مهم درباره خلیج فارس(۱۲۵۳-۱۳۲۰) ، به کوشش امیرهوشنگ انوری و با نظارت دکتر حسن حبیبی

این کتاب شامل چهار بخش است. بخش اول، به مباحث سیاسی از جمله اهمیت و ثروت خلیج فارس، روابط بین‌الملل و خلیج فارس، استعمار در خلیج فارس و…. بخش دوم، به مباحث اقتصادی ؛ بخش سوم به مباحثی چون تاریخ و جغرافیای خلیج فارس، رفاه و آموزش عمومی در خلیج فارس، …. بخش چهارم نیز شامل توضیحات تکمیلی دربارة‌ برخی مفاهیم، نام روزنامه‌ها،‌ افراد و قبایل،‌ رویدادهای مهم، تشکیلات، سازمانها، نشریات و… است.

این اثر توسط انتشارات بنیاد ایران شناسی در ۱۳۸۷ درصفحه و با قیمت ۳۰۰۰۰۰ریال منتشر شده است..

۷-از مروارید تا نفت:تاریخ خلیج فارس(از بند سیراف تا کنگان و عسلویه)؛ تالیف رضا طاهری

این کتاب از سه بخش تشکیل شده که نویسنده در بخش اول به بررسی مهمترین بندرها و شهرهای خلیج فارس پرداخته و تمرکز بحث را بر روی تمدن سیراف قرار داده است. بخش دوم هم در بردارنده تاریخ بندر کنگان است و بخش سوم هم دربردارنده ضمائم می باشد 

این اثر توسط انتشارات داستان سرا در سال ۱۳۸۸ در ۴۹۶ صفحه منتشر شده است.

۸- کتاب «علل و عوامل جابجایی کانون‌های تجاری خلیج فارس»؛ نوشته دکترمحمد باقر وثوقی

اثر ارزشمند«علل و عوامل جابجایی کانون‌های تجاری خلیج فارس» در ۸ فصل تدوین شده است که سرفصل های های آن عبارتند از: «محدوده جغرافیایی خلیج فارس، تغییرات اجتماعی در سواحل خلیج فارس در دوره باستان، عصر فتوح و تغییرات عمده ژئوپلیتیکی خلیج فارس، جابجایی از بصره به سیراف و صحار، جابجایی کانون تجارت از سیراف به کیش و هرموز و قلهات، هرموز کانون اصلی تجارت خلیج فارس در قرن هشتم و نهم هجری، جابجایی کانون تجارت از هرموز به بندر عباس و بندر کنگ و ایرانیان بنیانگذاران بازارهای دوبی و دیگر بنادر سواحل جنوبی خلیج فارس» 

این اثر توسط انتشارات پژوهشکده تاریخ اسلام در سال ۱۳۹۰ با قیمت ۸۰۰۰۰ ریال منتشر گردیده است.

۹-تاریخ مهاجرت اقوام در خلیج‌فارس: ملوک هرموز ؛ نوشته دکترمحمد باقر وثوقی

اثر حاضر پژوهشی است درباره ملوک هرموز و نقش آنها در فعالیت‌های اقتصادی و تجاری, نیز تحولات سیاسی و اجتماعی و جمعیتی خلیج فارس که در بردارنده چهار بخش زیر می باشد:

فصل اول، تاریخ ملوک هرموز از مهاجرت تا تثبیت؛ فصل دوم، تصویری از تحولات سیاسی و اقتصادی هرموز در قرن هفتم و هشتم هجری ؛ فصل سوم،عصر بحران‌های داخلی،به بررسی تحولات اقتصادی و سیاسی هرموز در قرن نهم ـ پیش از ورود پرتغالی‌ها و در فصل چهارم که عصر استعمار نام دارد، به زمینه‌های سیاسی اقتصادی ورود پرتغالی‌ها به هرموز اشاره می شود.

این اثر توسط انتشارات دانشنامه فارس در سال ۱۳۸۱ در۵۱۴ صفحه منتشر شده است.

۱۰- خلیج فارس در نگاه ایرانیان

خلیج فارس در نگاه ایرانیان، دربردارنده ۱۴ مقاله از محققان حوزة خلیج فارس از جمله آقایان احمد اقتداری، سعید نفیسی، محمدجواد مشکور، یوسف مجید‌زاده، محمدابراهیم باستانی پاریزی و… است که نام، جغرافیای تاریخی، اسناد مربوط به خلیج فارس، تاریخچة کاوشهای باستان‌شناسی در این حوزه، موقعیت خلیج فارس در دوره‌های تاریخی، تجارت و سفرهای دریایی خلیج فارس، کشورهای حوزة خلیج فارس و… را مورد بررسی قرار داه‌اند.

این اثر توسط انتشارات بنیاد ایران شناسی در سال ۱۳۸۶ در ۳۵۲ صفحه و با قیمت ۴۰۰۰۰ریال منتشر شده است

۱۱-سکه های سیراف ؛ تالیف دکترمرتضی قاسم بگلو

بندر سیراف یکی کهن ترین بندرهای خلیج فارس است که در دوره ساسانیان یکی از دوران پرشکوه خود را می گذارنده است. درباره این بندر کهن منابع داخلی طلاعات زیادی را در اختیار پژوهشگران قرار نمی دهند، از اینرو نویسنده در این اثر با تکیه به سکه های بدست آمده در این منطقه به بررسی زوایای مختلفی از تاریخ این بندر و خلیج فارس پرداخته است. این سکه ها از اسپانیا، چین ، زنگبار ، هندوستان و دیگر نقاط به دست آمده اند و این نشان ارتباط گسترده سیراف و مرکزیت آن در دوران باستانی و اسلامی است. خلیج فارس را تا کرانه های سیلان، دریای پارسش می خواندند، 

 این اثر توسط موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران و بنیاد ایران شناسی بوشهر در سال ۱۳۸۵ در ۲۰۰صفحه منتشر شده است

۱۲-تاریخ بوشهر، تألیف محمدحسین سعادت کازرونی(۱۲۸۲-۱۳۵۴ هجری قمری) با تصحیح و تحقیق «عبد‌الرسول خیر‌اندیش» و «عماد‌‌الدین شیخ‌الحکمایی»

 

شیخ محمدحسین سعادت از رجال آزادی‌خواه، ملی، نوگرا و پرتلاش عصر مشروطه و مدیر مدرسه سعادت بوشهر است.با وجود گذشت نزدیک به یک قرن از تألیف کتاب، همچنان می‌توان آن را اثری نه تنها کم‌نظیر بلکه بی‌نظیر دانست. مهمترین بخش های کتاب فوق عبارتند از:فصل اول: در تاریخ غلبه‌ی لشکر اسلام بر این حدود، فصل دوم: در تاریخ بنا و تأسیس بوشهر و موقع جغرافیایی آن، فصل سوم: در جغرافیای طبیعی و مدنی بوشهر، فصل چهارم: در بیان وقایع ماضیه و حوادث جاریه است.

این اثر از سوی مرکز پژوهشی میراث مکتوب  در سال ۱۳۹۰ در ۲۹۹ صفحه‌ منتشر شده است

۱۳- خلیج فارس در حدیث دیگران، به اهتمام آقای امیرهوشنگ انوری

خلیج فارس در حدیث دیگران، دربردارنده ۱۴ مقاله از پژوهشگران غیر ایرانی و ایرانیان خارج از کشور از جمله ژوزه مانوئل گارسیا، ویلم فلور، دیوید وایتهاوس…می باشد که مباحثی چون اسامی خلیج فارس در منابع پرتغالی، نیروی دریایی ایران در خلیج فارس در قرن هجدهم، تجارت خلیج فارس در دورة باستان، خلیج فارس در اسناد تاریخی، مناطق باستانی خلیج فارس، اوضاع سیاسی این حوزه و جزیرة سیراف و… را مورد بررسی قرار می‌دهد

این اثر توسط انتشارات بنیاد ایران شناسی در سال  ۱۳۸۶ در ۳۸۲صفحه با قیمت ۴۰۰۰۰ریال منتشر شده است.

 

خلیج فارس نامی کهن تر از تاریخ (مکتوب) و میراث فرهنگی بشریت و راهکارهای دفاع از نام خلیج فارس ۱۳۸۳

۱۴- خلیج فارس نامی کهن تر از تاریخ و میراث معنوی وفرهنگی بشریت نوشته محمد عجم  این کتاب به علل و ریشه های  تخریب نام خلیج فارس توسط اعراب پرداخته  و غفلتهای ایرانیان و مقامات حکومتی را در عدم توجه به نام خلیج  فارس برشمرده  و راهکارهای حفظ این میراث کهن را  در فصل پایانی تحت عنوان چه باید کرد / آورده است.

این کتاب بیشتر بر مستندات رسانه های عرب  قرار گرفته است. و اولین کتابی است که  از سال 1381 آنلاین بوده و در شهریور سال 1383 در  175 صفحه و سه هزار شماره توسط لیتوگرافی پارت تهران و نشر توپا و مجله گسترش صنعت بصورت رایگان منتشر شده است.

۱۵-کتاب “اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان ” نوشته محمد عجم و با مقدمه دکتر پیروز مجتهد زاده

کتاب حاضر در شش فصل تدوین شده که مهمترین فصول آن عبارتند از:

Persian gulf documents

 

خلیج فارس در گذر زمان، دوره قبل از اسلام + بعد از اسلام+ دوره استعمار-   تحریف نام خلیج فارس وتحریف اسناد تاریخى، گزافه‏نویسى دیگران و مسئولیت ما و راهکارها  و روز ملی خلیج فارس

این اثر از سوی انتشارات اوین در سال ۱۳۸۸ در۲۵۷صفحه و با قیمت ۵۲۵۰۰ منتشر گردیده است.

۱۶- نام خلیج‌فارس بر پایه اسناد تاریخی و نقشه‌های جغرافیایی، تالیف ایرج افشار سیستانی

مهمترین سرفصل های اثر فوق عبارتند از؛ موقعیت جغرافیایی و طبیعی ، پیشینه تاریخی به ترتیب دوره‌های زمانی و تاریخی ایران : عیلامیان، هخامنشیان، اشکانیان …. نام خلیج فارس پیش از اسلام، نام خلیج فارس پس از اسلام، نام خلیج فارس نزد نویسندگان و فرهنگ‌های عرب، خلیج فارس نزد نویسندگان و جهانگردان و فرهنگ‌های اروپایی، نام مجعول خلیج عربی، نام خلیج فارس و اسناد حقوقی و سازمان ملل متحد،…

این کتاب توسط انتشارات وزارت امور خارجه، موسسه چاپ و انتشارات در سال ۱۳۸۴ و در ۱۹۶ صفحه منتشر شده است.

۱۷-جغرافیای خلیج فارس، تالیف بهرام آزاد بخت و سیمین ارمغان

کتاب در چهار فصل تدوین شده است که مولفین در فصل اول از منظر جغرافیایی به بررسی و معرفی خلیج فارس پرداخته اند و در فصل دوم به بررسی سواحل و جزایر خلیج فارس و در فصل سوم به تاریخ سیاسسی و انسانی کشورهای خلیج فارس پرداختنه اند و از این رهگذره به بررسی مسائلی چون پیشینه ی تاریخی نا گذاری خلیج فارس، موقعیت سوق الجیشی آن و ورود ایرانیان به خلیج فارس… پرداخته شده است.فصل پایانی کتاب هم به بررسی مسائل اقتصادی خلیج فارس اختصاص داده شده است.

این کتاب توسط انتشارات آییژ در سال ۱۳۸۸ در ۱۸۵ صفحه تدوین گردیده است.

۱۸-خلیج فارس در نقشه های کهن(گزیده ای از مجموعه نقشه های خلیج فارس در طول تاریخ) 

کتاب خلیج فارس در نقشه های کهن، گزیده ای از مجموعه نقشه های نخستین آبراه بزرگ جهان است که از حدود پنج هزار سال و اخیراً در منابعی از ٩ هزار سال پیش در آن کشتیرانی می شد.

این کتاب توسط مؤسسه جغرافیایی و کارتوگرافی سحاب در ۱۳۸۴ در ۹۶ صفحه منتشر گردیده است.

۱۹-خلیج همیشه فارس، تالیف  ناخدا یکم احمد عابدیان

نویسنده در این اثر تحقیقی تلاش کرده است با تکیه به منابع معتبر تاریخی علاوه بر اثبات این موضوع که خلیج فارس همواره متعلق به کشور ایران بوده و هست، به این مطلب بپردازد که بخش‌های جنوبی این سرزمین به ویژه جزایر سه‌گانه چگونه در دوران‌های گوناگون دستخوش تغییرات و چپاول دشمنان شده‌اند و به چه صورتی با تلاش و همیت ایرانیان بازپس گرفته شده‌اند. 

این اثر از سوی انتشارات نوآور با همکاری نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در سال۱۳۸۸  در ۱۵۲ صفحه منتشر شد.

۲۰- کتاب «خلیج فارس در تفاسیر اسلامی» نوشته محمود تقی‌زاده داوری

در این نگار ش علمی جمعاً به ۸۴ کتاب تفسیری از قرون اولیه ، یعنی از قرن سوم هجری تا قرن حاضر، در ذیل ۷۴ آیه شریفه از ۱۷ سوره قرآنی استناد شده است. در همه متن‌های گزیده شده، نام‌های بحر فارس و خلیج فارس برای مفسران، اعم از عرب‌زبان و فارس زبان، کاملاً آشنا و متداول بوده است. 

این اثر توسط انتشارات  مؤسسه شیعه¬ شناسی در سال ۱۳۹۱ در ۱۸۴صفحه به قیمت ۳۸۰۰۰ ریال به چاپ رسیده است.

۲۱-کتاب «وصف خلیج‌فارس در نقشه‌های تاریخی»، به کوشش محمدباقر وثوقی، جواد صفی نژاد، محمدحسن گنجی، فاطمه فریدی مجید، امیرهوشنگ انوری، حسن حبیبی (زیرنظر)

این کتاب دربرگیرنده مجموعه‌ای از نقشه‌های مختلف با محوریت موضوع و نام خلیج‌فارس از سراسر جهان در طی دوران‌های مختلف تاریخی و شیوه‌های گوناگون نقشه‌نگاری است. بر این اساس این اثر با صراحت، درباره نام و نشان خلیج‌فارس، بر پایة اسناد جغرافیایی مشهور، مسلم و مستند سخن می‌گوید.

این اثر توسط انتشارات بنیاد ایران شناسی در سال ۱۳۸۶ و در ۴۴۰ صفحه منتشر گردیده است.

۲۲-کتاب «نامی برای همیشه، نگاهی به تاریخ خلیج فارس»، نوشته عبدالکریم مشایخی

کتاب حاضر تلاش دارد به زبان ساده تاریخ تسلط دریایی ایرانیان بر خلیج فارس از دوران باستان تا عصر حاضر و مواردی همچون مسأله بحرین و تنب بزرگ و کوچک را مورد بررسی قرار دهد. این اثر در دوازده فصل تدوین شده که که مهمترین سرفصل های آن عبارتند از: 

«جغرافیای طبیعی، حدود و وسعت خلیج فارس»، «خلیج فارس در دوران باستان»، «خلیج فارس در دوران اسلامی»، «ورود پرتغالی ها به خلیج فارس و سلطه بر جزیره هرمز»، «نخستین تلاش‌های انگلستان برای حضور در آب های خلیج فارس»، «آلمان ها در خلیج فارس»، «فرانسوی ها در خلیج فارس»، «عثمانی ها در خلیج فارس»، «دولت روسیه و اندیشه سلطه بر خلیج فارس»، «مسئله بحرین»، «مالکیت ایران بر جزایر سه گانه ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک» و «خلیج فارس در دوران هشت سال دفاع مقدس» …

این کتاب توسط انتشارات کانون اندیشه جوان پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلام در سال۱۳۸۹  در ۱۹۶ صفحه منتشر شده است.

۲۳-خلیج فارس و مسایل آن، تالیف همایون الهی

این کتاب در ۱۲ فصل تنظیم شده است که مهمترین مباحث آن عبارتند از:

وضعیت جغرافیایی و سابقه تاریخی خلیج فارس،اهمیت این آبراه از نقطه نظر ابعاد گوناگون ژئوپلتیکی  و ژئواستراتژیکی، جزایر ایرانی،اهمیت تاریخی و حقوقی تنگه هرمز در ارتباط با ایران و سایر سرزمین های این منطقه از جمله عربستان، عراق و عمان، اوضاع جغرافیایی، سیاسی و اقتصادی کشورهای حوزه خلیج فارس و ویژگی های مشترک و نقاط و مسائل اختلاف برانگیزآنان،  اختلافات سرزمینی این منطقه ازجمله مرزهای دریایی و سایر اختلافات کشورهای این حوزه،در ادامه نویسنده خلیج فارس را در طول تاریخ و حضور سلطه گران در آن بررسی نموده است. این منطقه قبل از ظهور اسلام تا هجوم پرتغالی ها، حضور هلند، فرانسه، انگلستان، روسیه،آلمان، بلژیک و همچنین خلیج فارس در جنگ جهانی اول و دوم تا حضور ایالت متحده آمریکا در این منطقه بررسی شده است…

این اثر توسط انتشارات قومس در سال ۱۳۸۶ در ۴۸۰ صفحه منتشر شده است.

۲۴-خلیج فارس از گذشته تا حال، تالیف محمود نوروزی فر

این کتاب دارای اطلاعات گسترده‌ای درباره خلیج فارس است و خواننده را با ‏جغرافیا، تاریخ، شرایط اقتصادی و آداب و رسوم مردم ‏مسلمان حاشیه آن آشنا می‌کند.‏

خلیج فارس از گذشته تا حال توسط انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سال ۱۳۸۴ در ۲۱۶ صفحه منتشر گردیده است

۲۵- جغرافیای سیاسی شیعیان منطقه خلیج فارس، تالیف زینب متقی زاده 

کتاب فوق از چهار فصل تشکیل شده است، فصل اول: تشیع، اندیشه¬ها و باورها، شعب و گستره؛ فصل دوم: جغرافیای سیاسی منطقه خلیج فارس؛ فصل سوم: جغرافیای سیاسی شیعیان خلیج فارس؛ فصل چهارم : رستاخیز شیعی.

این کتاب توسط انتشارات شیعه¬شناسی در ۱۳۸۴  و در ۲۲۴ صفحه به چاپ رسیده است

۲۶- سفرهای سلیمان سیرافی از خلیج فارس تا چین ، تالیف جواد صفی نژاد 

کتاب حاضر به معرفی و شرح حال سلیمان سیرافی تاجر می‌پردازد که در سال ۲۳۷ ق/۸۵۱ م از بند سیراف به چین رفته است و سفرنامه وی با نام سلسله التواریخ گردآورده ابوزید حسن سیرافی است که به زبان عربی منتشر شده و به زبان‌های فارسی و انگلیسی و فرانسه ترجمه شده است

در قسمتی از متن کتاب آمده« … خط دریایی که از دریای چین به خلیج فارس می رسید از قدیم الایام این دو کشور را به یکدیگر پیوند داده بود و حتی بیش از دو هزار سال دوستی عمیق بین دو ملت چین و ایران برقرار گردید و فرستادگانی از طرف دولتهای دو کشور بین این دو مملکت رفت و آمد می کردند. سلیمان تاجر سیرافی نخستین بازرگانی است که در سال ۲۳۷ هجری قمری (۸۵۱ میلادی) از بندر سیراف (بندر طاهری) واقع در شمال خلیج فارس به قصد تجارت با چین از طریق دریای عمان و خلیج بنگال (شمال اقیانوس هند) وارد تنگه مالاکا (بین مالزی و سوماترا) شده از طریق … »

این اثر توسط انتشارات موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران در سال ۱۳۸۴(چاپ دوم)، در ۸۲ صفحه منتشر شده است.

۲۷- اسرائیل و خلیج فارس “گذشته و آینده” ، تالیف جودت بهجت، علیرضا قربان پور (مترجم)، امیرمحمد حاجی یوسفی (ویراستار) 

این کتاب درصدد تحلیل سیاست خارجی اسرائیل یا دولت‌های خلیج فارس نیست، بلکه می‌کوشد تمامی حوادث مهم بین اسرائیل و هشت دولت خلیج فارس (بحرین، ایران، عراق، کویت، عمان، قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی) را تحلیل و بررسی کند. تجربه و درس‌های برگرفته از این حوادث کمک می‌کند تا نگاهی دقیق‌تر به خط سیر احتمالی این دولت‌ها برای آیندة قابل پیش‌بینی داشته باشیم.

کتاب حاضر از پنج فصل به شرح زیر تشکیل شده است:

فصل اول- مقدمه ؛ فصل دوم- ایران و اسرائیل ؛ فصل سوم با عنوان عراق و اسرائیل؛ فصل چهارم- پادشاهی‌های خلیج فارس و اسرائیل ؛ فصل پنجم- خلیج فارس و شامات

این اثر توسط انتشارات دانشگاه امام صادق (ع) در سال ۱۳۸۹ در ۳۱۲ صفحه منتشر شده است.

۲۸- زوال دولت هلند در خلیج‌فارس با ظهور میرمهنای بندر ریگی، تالیف خورشید فقیه

کتاب زوال دولت هلند در خلیج‌فارس با ظهور میرمهنای بندر ریگی، بررسی علمی و تحقیقی است درباره قیام «میرمهنای بندر ریگی» در نواحی جنوبی ایران که در عهد کریم‌خان زند صورت گرفت. لشکرکشی‌های دریایی و زمینی میرمهنا موجب اخراج هلندی‌ها از جزیره خارک و خروج آن‌ها از خلیج فارس, کاهش نفوذ و فعالیت انگلیسی‌ها و ناامنی نواحی جنوبی ایران شد. میرمهنا سرانجام پس از پانزده‌سال ۱۱۸۲ ق/ ۱۷۶۸ م به قتل رسید.

این اثر توسط انتشارات شروع در سال ۱۳۸۳ در ۲۱۶ صفحه منتشر شده است

۲۹- سیاستهای بریتانیا در خلیج فارس در فاصله دو جنگ جهانی ۱۹۳۹ – ۱۹۱۸ م،  تالیف فاطمه مومنی

در پژوهش حاضر، به بررسی سیاست‌های بریتانیا در خلیج فارس از ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۹ م و عوامل چالش، نفوذ و قدرت بریتانیا در مقطع زمانی ذکرشده، پرداخته می‌شود.

این اثر توسط موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران و بنیاد ایران‌شناسی شعبه استان بوشهر در سال ۱۳۸۹ در ۲۲۸ صفحه منتشر شده است.

۳۰- خلیج فارس و بوشهر: روابط سیاسی و اقتصادی ایران و اروپا در سال های ۱۳۳۹ ق – ۱۳۰۸ ق / ۱۹۲۰ – ۱۸۹۰ میلادی  ، تالیف عبدالکریم مشایخی 

نویسنده در این اثر تلاش می کند دلایل اهمیت یافتن بوشهر در دوران زندیه و قاجاریه را نشان دهد و از این رهگذر نقش آن را در گسترش روابط سیاسی-اقتصادی دولت های اروپایی با ایران را روشن کند. در بخشی از این کتاب می خوانیم:

«…انگلیسیها که در سال ۱۶۱۵/۱۰۲۴ ق با موافقت شاه عباس در بندر جاسک استقرار یافتند. و در سال ۱۶۲۲/۱۰۳۲ ق به شاه صفوی یاری رسانده، پرتغالیها را از هرمز بیرون کردند. با تصرف پایگاه عمده و کلیدی پرتغالیها توسط نیروهای مشترک ایران و انگلیس، انگلیسیها فعالیتهای تازه خود را در بندر گمبرون ـ بندر عباس ـ مستقر ساختند و بدین ترتیب موقعیت انگلیسیها در خلیج فارس گسترش یافت …»

این اثر توسط انتشارات موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران در سال ۱۳۸۶ و در ۳۲۰ صفحه منتشر شده است.

…………………………

۱-دزدان دریایی در خلیج فارس از افسانه تا واقعیت ، سلطان بن محمد قاسمی، ترجمه محمدباقر وثوقی ، انتشارات همسایه،۱۳۸۳،۲۵۶ ص

۲-تاریخ خلیج‌فارس و سرزمینهای همجوار آن (رشته تاریخ(،محمدباقر وثوقی، نشر دانشگاه پیام نور،۱۳۹۱، ۲۹۰ص

۳- تحولات سیاسی صفحات جنوبی ایران، مجموعه گزارش های کارگزاران بنادر و جزایر مسکون خلیج فارس، محمدباقر وثوقی، وزارت امور خارجه، موسسه چاپ و انتشارات (۱۳۸۱(، ۲۷۲ص

۴- خلیج فارس از دیرباز تاکنون: خلیج فارس، دریای پرماجرای ایرانی، یکصد سال کشمکش پس از پنج هزار سال جنگ و ستیز در گاهواره تمدن ،احمد اقتداری ، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۹، ۴۱۶ص

۵- نقش بصره و بنادر کرانه‌های شمالی خلیج‌فارس در روابط ایران و عثمانی (۱۲۶۳ ـ ۱۰۴۹ ه.ق / ۱۸۴۷ ـ ۱۶۳۹م( ، غلامحسین نوعی، انتشارات بوشهر، ۱۳۸۳، ۲۵۸ص

۶- «رقابت بین‌المللی در خلیج فارس»)۱۷۶۳ – ۱۶۲۲(، مصطفی عقیل ، ترجمه یاسر قزوینی‌حائری،انتشارات امیرکبیر،۱۳۹۱،۲۶۳ص

۷-جزایر سه‌گانه ایرانی در خلیج فارس: پژوهشی تاریخی – حقوقی ، نقی طبرسا، انتشارات موسسه مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران ( ۱۳۹۰)، ۱۰۴۶ص

۸-مجموعه مقالات پانزدهمین همایش بین المللی خلیج فارس “خلیج فارس: امنیت و همکاری منطقه ای در روند تحول سیاست های جهانی”اسفندماه ۱۳۸۳ ،پرویز افشاری )به اهتمام(، احمد سلطانی نژاد )به اهتمام(، انتشارات وزارت امور خارجه، موسسه چاپ و انتشارات،۱۳۸۴، ۳۴۴ص

۹-مجموعه مقالات چهاردهمین همایش بین المللی خلیج فارس خلیج فارس، تحولات منطقه ای پس از اشغال عراق، تهران – بهمن ماه ۱۳۸۲ ،مجتبی فردوسی پور(به اهتمام)، انتشارات  وزارت امور خارجه، موسسه چاپ و انتشارات،۱۳۸۳، ۶۲۶ص

۱۰-مجموعه مقالات همایش بین المللی خلیج فارس در گستره تاریخ: ۳-۴ خرداد ۱۳۸۴ ،محمدرضا زادهوش )ویراستار، (اصغر منتظرالقائم )گردآورنده(، انتشارات دانشگاه اصفهان، ۱۳۸۴، ۵۴۰ ص

۱۱-مجموعه مقالات سیزدهمین همایش بین المللی خلیج فارس، خلیج فارس در پرتو دگرگونی های جهانی … ،مجتبی فردوسی پور، انتشارات وزارت امور خارجه، موسسه چاپ و انتشارات، ۱۳۸۲، ۵۵۴ص

۱۲-مجموعه مقالات همایش بین المللی فارس در جنگ جهانی اول ،علی اکبر صفی پور )به اهتمام)، انتشارات بنیاد فارس شناسی،۱۳۹۰، ۴۱۶ ص 

۱۳-خلیج فارس: کشورها و مرزها ،پیروز مجتهدزاده، مژگان مهدوی )ویراستار(، انتشارات عطایی ، ۱۳۸۸، ۶۴۰ص

۱۴-خلیج فارس و مسایل آن ،همایون الهی، انتشارات قومس ،۱۳۸۶، ۴۸۰صفحه

۱۵-جغرافیای تاریخی خلیج فارس، نام خلیج فارس در درازای تاریخ ، پیروز مجتهدزاده، انتشارات سایه روشن، ۱۳۸۳، ۱۶۰صفحه

۱۶-روزگاران: کتاب خلیج فارس ،ریحانه امینی، انتشارات روایت فتح، ۱۳۸۸، ۱۰۲ص

۱۷-بریتانیا و خلیج فارس ،شبنم برزگر، انتشارات پردیس دانش، ۱۳۸۸، ۳۲۴ص

۱۸-پارسیان: پاسبان خلیج فارس ،نصرالله کریمی،انتشارات همسایه، ۱۳۹۱، ۴۲۶ص

۱۹-خارجیان در خلیج فارس ،بیژن اسدی، انتشارات باز، ۱۳۸۴، ۱۴۴ص

۲۰-جغرافیای خلیج فارس ،سیمین ارمغان،انتشارات آییژ  بهرام آزادبخت،، ۱۳۸۸، ۱۹۲ص

۲۲- تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خلیج فارس ،مرتضی اشرافی، مجتبی اشرافی، مجید اشرافی

،انتشارات علامه بهبهانی ،۱۳۹۰، ۱۷۴ص

۲۳=ا طلس خلیج فارس در آینه اسناد ،حمید بحیرایی، علیرضا عباسی سمنانی، رقیه گل وردی، انتشارات سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح ،۱۳۹۱، ۱۶۶ص

۲۴- خلیج فارس در نقشه های کهن ، جواد صفی نژاد، محمدرضا سحاب، علی اکبر محمودیان، هوشنگ قاسمی، فرهاد تهرانی، کلود کرباسی )مترجم( بهرام کیهان خدیو )مترجم( پژمان اکبرزاده )مترجم( علی مهران )مترجم( عباس هاشمی اسحق پور )مترجم(،انتشارات موسسه جغرافیایی و کارتوگرافی سحاب، ۱۳۸۴، ۱۰۸ص

۲۵- وصف خلیج فارس در نقشه های تاریخی ، محمدباقر وثوقی، جواد صفی نژاد، محمدحسن گنجی، فاطمه فریدی مجید، امیرهوشنگ انوری، حسن حبیبی )زیرنظر(، انتشارات بنیاد ایران شناس، ۱۳۸۶،۴۴۰ص

۲۶- تاریخ اقتصادی و سیاسی خلیج فارس در عصر افشاریه و زندیه،  حمید اسدپور، انتشارات موسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۷، ۴۲۰ص

۲۷- ژئوپولیتیک خلیج فارس: ویژگی های زمین شناسی، تاریخی و جغرافیایی ، علی میثمی ، انتشارات بهین، ۱۳۸۹، ۲۸۴ص

۲۸- گزیده مقالات و اخبار روزنامه های مهم درباره خلیج فارس ۱۳۲۰ – ۱۲۵۳ ه.ش ، حسن حبیبی (مقدمه)، امیرهوشنگ انوری (تدوین) ، انتشارات  بنیاد ایران شناسی، ۱۳۹۰، ۷۱۸ص

۲۹-بنادر ایران در خلیج فارس ، کاظم سادات اشکوری، حسین نوربخش ، انتشارات دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۲، ۱۰۴ ص

۳۰- مطالعاتی در باب بحرین و جزایر و سواحل خلیج فارس ،عباس اقبال آشتیانی ، انتشارات اساطیر، ۱۳۸۴، ۱۷۶ص

۳۱- خلیج‌فارس و نقش استراتژیک تنگه هرمز ،محمدرضا حافظ نیا، غلامحسین غلامحسین زاده (ویراستار) ، انتشارات سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، ۱۳۹۱، ۵۲۶ص

۳۲- کشورها و مرزها در منطقه ژئوپلیتیک خلیج فارس: سلسله نوشتاری در جغرافیای سیاسی خلیج فارس ،پیروز مجتهدزاده، حمیدرضا ملک محمدی (مترجم) ، انتشارات  وزارت امور خارجه، موسسه چاپ و انتشارات، ۱۳۸۶، ۲۶۰ص

۳۳- بررسی های تاریخی خلیج فارس و نقشه های تاریخی ،حجت الله حیدری ، انتشارات افلاک، ۱۳۹۰، ۶۴ص

۳۴- بررسی اجمالی جنگ های خلیج فارس (۲۰۰۳ – ۱۹۸۰م) ، رضا شیرزادی ، انتشارات بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس، ۱۳۸۶، ۱۳۴ ص

۳۵- خلیج فارس، مهد پارسیان از باستان تا پهلوی ، محمود مقدس جعفری، محمدجواد مشکور (مقدمه) ، انتشارات اقبال، ۱۳۸۶، ۲۴۴ ص

۳۶- جغرافیای جزایر ایرانی خلیج فارس، استان بوشهر، جزایر خارک، خارکو، شیف، ام الکرم، جبرین ،سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح (پدید آور)، انتشارات سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، ۱۳۸۱، ۳۲ص

۳۷- جغرافیای تاریخی خلیج فارس، نام خلیج فارس در درازای تاریخ ،پیروز مجتهدزاده ،انتشارات سایه روشن، ۱۳۸۳، ۱۶۰ ص

۳۸- تاریخ اقتصادی و سیاسی خلیج فارس در عصر افشاریه و زندیه ،حمید اسدپور ، انتشارات موسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۷، ۴۲۰ص

۳۹- نام خلیج فارس در طول تاریخ (به دو زبان فارسی و عربی) ، محمدجواد مشکور (محقق)، عطاء الله تدین (مقدمه)، فرید قاسملو (مقدمه) ، انتشارات المعی، ۱۳۸۷، ۶۸ص

۴۰- جزیره قشم: صدف ناشکافته خلیج فارس ،علی بلوکباشی ، انتشارات  دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۵، ۱۰۴ص

۴۱- منظومه هایی برای خلیج فارس ؛ سیدجعفر حمیدی ،  انتشارات لیان، ۱۳۹۰، ۶۴ص

۴۲- اطلس خلیج فارس در آینه اسناد ، حمید بحیرایی، علیرضا عباسی سمنانی، رقیه گل وردی، انتشارات سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، ۱۳۹۱، ۱۶۶ص

۴۳- پرتغالی ها در خلیج فارس ، محمدباقر وثوقی،  انتشارات وزارت امور خارجه، موسسه چاپ و انتشارات، ۱۳۹۰، ۶۳۰ص

۴۴- خلیج فارس و کشورهای جنوبی آن، پژوهش در زمینه شناخت امارات عربی متحده، بحرین، عراق، عربستان ، ایرج افشارسیستانی ، انتشارات قلم آشنا، ۱۳۸۱، ۳۸۰ص

۴۵- روابط عمان و فرانسه و تاثیر آن بر تحولات خلیج فارس (۱۷۱۵ – ۱۹۰۰ م) ، سلطان بن محمد قاسمی، محمدباقر وثوقی (مترجم)، فرامرز فرامرزی (مترجم)، مهدی عباسی (ویراستار) ،  انتشارات موسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۹۰، ۱۷۴ص

۴۶- تحولات سیاسی صفحات جنوبی ایران، مجموعه گزارش های کارگزاران بنادر و جزایر مسکون خلیج فارس ، محمدباقر وثوقی ، انتشارات وزارت امور خارجه، موسسه چاپ و انتشارات، ۱۳۸۱، ۲۷۲ص

۴۷- نادرشاه افشار به سوی امپراتوری دریاها: شرح تحولات منطقه ای و نقش نیروی دریایی نادرشاه در خلیج فارس و … ، امین قیطاسی، کاظم عابدینی مطلق (ویراستار) ، انتشارات آفرینه،۱۳۹۰، ۲۰۸ص

۴۸- جغرافیای سیاسی و نظام حقوقی آب‌های ایران (خلیج‌فارس، دریای عمان و دریای خزر) ، محمدحسن نامی، علی محمدپور، فرهاد فیاض (ویراستار) ، انتشارات سهره، ۱۳۹۰، ۱۴۰ص

۴۹- خلیج‌فارس و نقش استراتژیک تنگه هرمز ، محمدرضا حافظ نیا، غلامحسین غلامحسین زاده (ویراستار) ، انتشارات سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، ۱۳۹۱، ۵۳۶ص

۵۰- خلیج همیشه فارس: نام خلیج فارس مستند به مدارک تاریخی، تنگه هرمز حیات اقتصادی جهان، چگونگی باز پس گیری جزایر سه گانه … ، احمد عابدیان ، انتشارات  نوآور،۱۳۸۸، ۱۵۲ص

برگرفته از :  دریای پارس

مقالات مرتبط: :

اولین مقاله ای که راهکارهای دفاع از نام خلیج فارس را رسانه ای و مطبوعاتی کرد. ۱۳۸۱

 عجم، محمد، ۱۳۸۲، اسامی جغرافیایی باستانی میراث بشریت، پژوهشی در مورد دو نام خلیج فارس و خزر و چالشهای فرا روی، همایش ملی ژئوماتیک ۱۳۸۲، تهران، سازمان نقشه برداری کشور،

از همین نویسنده:
اعتبار قانونی، تاریخی و جغرافیایی نام خلیج فارس گزارش منتشر شده در وبسایت سازمان ملل 2006 نویسنده دکتر محمد عجم [۴]

Conspiracy to change a heritage name “The Persian Gulf”

by M.Ajam, 2002

خلیجی به نام فارس (نقدی بر عملکرد رسانه های عربی در مورد نام خلیج فارس( پایگاه مجلات تخصصی نور مگزین)

 

 خلیج فارس در قراردادهای عربی و معاهدات و حقوق بین المللی
محمد عجم
کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، شماره ۱۵۵، فروردین ۱۳۹۰  ص ۲
مشاهده متن   [PDF 457kb]
  

 بحران های آفریقایی، حق تعیین سرنوشت و عملکرد دوگانه دولت های غربی
محمد عجم
فصلنامه مطالعات آفریقا، شماره ۲۲، پاییز و زمستان ۱۳۸۹  ص ۵
  

 القاعده: زمینه ساز استقرار پایگاههای نظامی آمریکا و ناتو در آفریقا
محمد عجم
فصلنامه مطالعات آفریقا، شماره ۲۱، بهار و تابستان ۱۳۸۹  ص ۳
  

 خلیج فارس نامی به قدمت تاریخ
محمد عجم
ماهنامه رویدادها و تحلیل ها، شماره ۲۳۳، ۱۳۸۸  ص ۳۹
مشاهده متن   [PDF 91kb]
  

 نقدی بر عملکرد رسانه های عربی در مورد نام خلیج فارس / روزنامه الشرق الاوسط
محمد عجم
فصلنامه یاد، شماره ۸۰، تابستان ۱۳۸۵  صص ۲۵۳-۲۶۲
مشاهده متن   [PDF 116kb]
  

 ا
 چکیده   مشاهده متن   [PDF 186kb]
  

 عکس العمل رسانه های گروهی عرب در باره نام خلیج فارس
مترجم: محمد عجم
ماهنامه پیام دریا، شماره ۱۴۷، فروردین ۱۳۸۵  ص ۸۴
  

 دروازه کاسپین
محمد عجم
ماهنامه پیام دریا، شماره ۱۳۳، آذر ۱۳۸۳  ص ۸۲
مشاهده متن   [PDF 128kb]
  

 اسناد هویت ملی
محمد عجم
ماهنامه پیام دریا، شماره ۱۳۱، مهر ۱۳۸۳  ص ۵۴
مشاهده متن   [PDF 109kb]
  http://www.iranseda.ir/FullItem/?g=849359   رادیو ایران سابقه  شکل گیری روز ملی خلیج فارس

http://www.aftabir.com/articles/user_articles.php?u=ajam20

http://www.bashgah.net/fa/category/show/67491

http://hamshahrionline.ir/details/101174

http://www.persiangulfstudies.com/fa/index.asp?P=NEWS2&Nu=71

  • خلیج فارس و قراردادهای بین المللی،نوشته دکتر عجم[۳۴]
    • کتاب اسناد نام خلیج فارس نسخه آنلاین 1383(نامی کهن تر از تاریخ مکتوب و میراث فرهنگی) [۱۹]
    • کتابخانه و موزه اسناد مجلس شورای اسلامی[۲۰]
    • سازمان مطالعات خلیج فارس[۲۱]
    • سازمان مطالعات خلیج فارس[۲۲]
    • مستندات تصویری ویدیو در یوتیوب
    • فیلم مستنداسناد نام خلیج فارس[۲۳]
    • نامهای سرزمین ایران و خلیج فارس دکتر عجم[۲۴]
    • پرشن گلف آنلاین ۲۰۰۲[۲۵]
    • ماهنامه تخصصی کتاب شماره 155[۲۶]
    • رادیو ایران [۲۷]
    • تعدادی از نقشه های کهن خلیج فارس منتشر شده در کتاب اسناد نام خلیج فارس [۲۸]
    • علت نام گذاری خلیج فارس از دیدگاه جغرافی دانان قدیم و جدید دکتر عجم[۲۹]
    • [۳۰]
    • [۳۱]

پیشنهادروز ملی خلیج فارس چگونه  و چرا تحقق یافت | parssea

 

کاریز یا قنات بخشی از مقاله: کاریز میراث علمی و فرهنگی ایرانیان

 کاریز یا قنات بخشی از مقاله:  کاریز میراث علمی و فرهنگی ایرانیان، دکتر محمد عجم  همایش ملی کاریز ۱۳۸۳  گناباد
«کاریز، ابتکار ایرانیان برای دست‌یابی به آب»

کاریز یا قنات یا کهریز به راهی که در زیر زمین کنده شده تا از طریق آن آب  به دشت جریان یابد قنات می گویند. کاریز کانالی است در عمق زمین برای ارتباط دادن رشته چاه هایی که از «مادرچاه » سرچشمه می‌گیردبه منظورهدایت آب به سطح زمین و مدیریّت آب برای کشاورزی و سایر مصارف. این کانال ممکن است تا رسیدن به سطح زمین هزارها متر به طول بیانجامد و سرانجام آب این کاریزها برای شرب و کشت و کار روی زمین می‌آیند که به این محل دهنه کاریز یا سر قنات می گویند.

وجه تسمیه یا ریشه یابی قنات

 

 «کاریز» واژه‌ای پارسی است و در اصل «کهریز» بوده است (بعضی نیز گفته اند که در اصل چاه ریز بوده است)  کاه  ریز یا کهریز به این دلیل است که برای اطمینان از بند نبودن و باز بودن مسیر چاههای فرعی و یا کانال های فرعی مقداری کاه در چاه می ریخته اند اگر در خروجی کاریز کاه مشاهده می شده  یقین می کردند که کانال مسدود نشده و ریزش نکرده  و یا اینکه می فهمیدند ریزش و بند شدن  از کدام چاه  و یا تا کدام کانال بوده است . قبل از اینکه کاریز بگویند احتمالا واژه کن او (کنو) کندن + اوو (آب) بکار می برده اند ولی بعد تر واژه کاریز و در قرون بعدی واژه قنات مرسوم شده است.

واژه قنات بطور یقین عربی نیست اما ممکن است معرب‌و یا تحریف شده  باشد ولی بیشتر در ادبیات عربی بکار می رود و زبان فارسی همان کاریز درست تر است..

 بعضی گفته اند که قنات معرب شده از کانو  است و کانو به معنی کانال است کانو – کانون – کانال ممکن هست از یک ریشه باشند اگر قنات از کانو باشد کانو  یا کن اوو  خود فارسی است و به قناتهای کوچک دامنه کوه گفته می شود که از کندن مسیر چشمه ایجاد می شود . . بعضی گفته اند قنات از کن بصورت قن  معرب شده و “ات” جمع عربی گرفته و قنات شده البته دوباره جمع مکسر شده بصورت قنوات . در ایران خاوری و افغانستان و آسیای میانه واژه‌ی کاریز بیش‌تر کاربرد دارد و در ایران باختری واژه‌ی قنات استفاده می شود . گفته شده که قنات عربی  شده‌ی « کن و یا کنات» پارسی است که از ریشه‌ی فعل کندن گرفته شده است.

 کاریز یا قنات یا کهریز به راهی که در زیر زمین کنده شود تا آب از آن جریان یابد می‌گویند. کاریز کانالی است که از دیرباز برای  انتقال آب زیر زمین  به  روی زمین برای شرب و کشاورزی و مدیریت آب در زمین می‌ساخته‌اند.

 ایرانیان باستان در چندین هزار سال قبل دست به این ابتکار جدید زده و آن‌را کاریز یا کهریز نام نهادند. با این اختراع که در نوع خود در جهان تاکنون بی‌نظیر بوده است، می‌توان مقدار قابل توجهی از آب‌های زیرزمینی را جمع آوری کرد و به سطح زمین رساند، که همانند چشمه‌های طبیعی، آب آن در تمام طول سال بدون هیچ کمکی از درون زمین به سطح آن (زمین) جاری شود.کاریز که توسط ایرانیان اختراع شده، هزاران سال قدمت دارد. قدمت بسیاری از کاریزهای ایران، از پنج،شش هزار سال متجاوز است و عمری برابر با تاریخ  تمدن کهن ایران دارد. با وجود این‌که چندبن هزار سال از اختراع آن می‌گذرد،  هنو‌ز هم این روش استفاده از آب، در قسمت مهمی از روستاها و مناطق مسکونی و کشاورزی و دام‌داری کشور معمول و متداول است و حتا یکی از ارکان اصلی کشت و  کار  در نواحی خشک  نیمه کوهستانی است. این اختراع که امروزه شهرت جهانی پیدا کرده، بعدها از ایران به بسیاری از کشورهای جهان انتقال یافته و مورد استفاده مردم در دیگر نقاط دنیا قرار گرفته‌است. طولانی‌ترین کاریز جهان و عمیق‌ترین چاه مادر در حوالی «گناباد» از توابع خراسان است که ۷۰ کیلومتر طول کانال های آن است و عمیق‌ترین چاه مادر کاریزهای ایران به روایتی  ۳۵۰ متر عمق دارد و آن مربوط به کاریز «قصبه» گناباد است. کندن آن به دوره هخامنشی و یا قبل از آن می‌رسد.

تمدن ایران بیشتر بر اساس قنات و کاریز شکل گرفته است تا رودخانه  در حالیکه مصر و عراق تمدن رودخانه ای هستند ایران تمدن کاریزی است .

«هانری‌گوبلو» در پایان نامه خود به اشتباه نوشته است اختراع قنات بخاطر استخراج معدن بوده است اما  خوشبختانه وی عنوان کتاب خود را قنات فنی برای دستیابی  به آب قرار داده که خطای  فرضیه ایشان را جبران می کند  این کتاب در  سال ۱۳۷۱ با همکاری دکتر پاپل یزدی ترجمه و استانقدس آنرا وارد بازار کرد.  وقتی کتاب  را خواندم  دیدم خیلی خوب تدوین شده اما این قدم های اولیه بوده  و نقایصی دارد لذا باید ایرانیان پیشگام شوند و عمیق تر بررسی کنند . بخصوص از بعد باستان شناسی  باید موضوع قنات بیشتر بررسی شود . ضعف بزرگی که  در کتاب دیده می شد  عدم توجه  نویسنده به قناتهای گناباد  بود  وی فقط اشاره کوتاهی در حد یک پاراگراف دارد و آنهم اشتباه است  در حالیکه باید حداقل یک فصل را به قناتهای گناباد اختصاص می داد چون تا یک قرن قبل  جغرافیای  گناباد  بیشترین قناتهای  در یک  منطقه  را بوده اند  زیرا  همه روستاهای شهرستان گناباد قنات دارند اما نویسنده که احتمالا  گناباد  را ندیده است  خیلی گذرا از  از یک قنات بنام  گناباد نام برده و  بدون اینکه توضیح دهد کدام قنات گناباد منظورش هست می گوید این قنات هفتصد سال قدمت دارد و مربوط به دوره اسلامی است  از همان زمان  تصمیم داشتم خطای این کتاب را طی مقاله  ای منتشر کنم فرصت بدست نیامد تا اینکه همایش ملی قنات در گناباد سال ۱۳۸۲  فرصت یافتم مقاله ای به سمینار ارایه دهم  و توضیح دهم که  قنات گناباد در زمان سفرنامه نویسان همچون  ناصر خسرو  توصیف شده و حتی ناصر خسرو حدود هزار سال قبل  نوشته است که مردم ساخت آنرا به  کیخسرو  کیانی نسبت می دهند بعضی آنرا به دوره کیومرت  کیانی و قنات های دیگر منطقه مثل قنات ریاب را به گودرز نسبت  می دهند. این نشانگر آن است که قنات خیلی قدیمی تر است دوم اینکه اصلا منطقه گناباد رودخانه ندارد  خود دشت گناباد حتی چشمه هم ندارد لذا  ابتدا قنات حفر شده و بعد مردم در آنجا سکونت کرده اند مردم گناباد ابتدا در اطراف تنگل زیبد و حاشیه چشمه سارهای  براکوه  زندگی دامداری داشته اند سپس با حفر قنات  و کشاورزی کم کم در دشت گناباد و اطراف مسیر قنات ساکن شده اند.

«هانری‌گوبلو» معتقد است که کاریز، ابتدا یک فن آب‌یاری نبوده، بلکه به‌طور کامل از تکنیک معدن نشات گرفته و منظور از احداث آن جمع‌آوری آب‌های زیرزمینی مزاحم (زه آب‌ها) به هنگام حفر معادن بوده‌است. تردیدی نیست که در گستره فرهنگی ایران، از معادن «مس» و احتمال «روی» موجود در کوه‌های زاگرس، در هزاره دوم قبل از میلاد مسیح بهره‌برداری شده ‌است. کاریز، تشکیل شده از یک دهانه یا هرنج که روباز است و یک مجرای تو‌نل مانند زیرزمینی و چندین چاه عمودی که مجرا یا تو‌نل زیر زمینی را در فواصل مشخص با سطح زمین مرتبط می‌سازد، دارد. چاه‌ها که به آن‌ها در موقع حفر، میله هم گفته می‌شود، علاوه بر مجاری انتقال مواد حفاری شده به خارج، عمل تهویه کانال زیرزمینی را نیز انجام می‌دهند و راه ارتباطی برای لای‌روبی، تعمیر و بازدید از داخل کاریز نیز به شمار می‌روند.آغاز کاریز همان دهانه کاریز است که «مظهر کاریز» نیز نامیده می‌شود. مظهر کاریز جایی است که آب از دل کاریز بیرون می‌آید و ظاهر می‌شود و می‌تواند برای آب‌یاری و دیگر مصارف مورد استفاده قرار بگیرد. قسمت انتهایی کاریز، «پیش‌کار کاریز» نامیده می‌شود که در آخرین قسمت آن‌، چاه مادر کاریز قرار گرفته‌است. قسمت‌هایی از کاریز که با حفر آن‌ها هنوز آب بیرون نمی‌آید «خشکه کار» و قسمتی که آب‌دار است (قسمت انتهایی) قسمت «آبده کاریز» نامیده می‌شوند.کندن کاریز معمول از مظهر آن که همان سطح زمین خشک است، شروع و به مناطق آبده چاه مادر، ختم می‌شود. بنابراین، اول دهانه کاریز یا هرنج که خشک است و بعداز آن اولین چاه‌ها یا میله‌ها که این‌ها هم خشک است و آب ندارند و به اصطلاح قسمت خشک کار کاریز نامیده می‌شوند، حفر می‌شوند. بعد کار به طرف قسمت بالادست که همان قسمت‌های آبده و بیش‌تر آبده زمین است، ادامه پیدا می‌کند. طول یک رشته کاریز که در میزان آب‌دهی آن نیز موثر است. نسبت به شرایط طبیعی متفاوت است. این شرایط بستگی به شیب زمین و عمق چاه مادر دارد. از طرف دیگر هرچه سطح آب زیرزمینی پایین‌تر باشد، عمق چاه مادر بیش‌تر می‌شود. مهم‌ترین عاملی که طول کاریز را مشخص می‌کند، شیب زمین است. هرچه شیب زمین کم تر باشد طول کاریز بیش‌تر و هرچه شیب بیش‌تر باشد طول کاریز کم‌تر خواهد بود.تنها قنات دو طبقه جهان قنات دوطبقه «مون اردستان» در محله مون یکی از محلات شهرستان اردستان در استان اصفهان واقع است. این قنات در این محله شامل دو طبقه ‌است که که در هر طبقه آن آبی مسقل جریان دارد جالب این‌جاست که آب هیچ یک به دیگری نفوذ نمی‌کند این قنات ۸۰۰ سال پیش احداث شده است. سیستم استخراج در کاریز طوری است که آب بدون کمک و صرف هزینه فقط با استفاده از نیروی ثقل از زمین خارج می‌شود. با توجه به چاه‌ها و کاریزهای موجود‌، آب کاریز در مقابل آبی که از چاه استخراج می‌شود، ارزان‌تر تمام می‌شود. آب کاریز دایمی است و در مواقع اضطراری کشت و زراعت و در مواقع حساس (نیاز به آب)‌، قطع نمی‌شود. منابع آب زیر زمینی توسط کاریز دیر تمام می‌شوند و استفاده طولانی دارند، هر چند به‌طور دایم آب‌ها، چه مصرف شوند و چه نشوند، خارج می‌شوند. کاریز دارای مزایای بسیار زیادی است که در این‌جا فقط به تعداد محدودی از آن‌ها اشاره شده است.در زمین‌های هموار و نواحی ای که زمین شیب کافی ندارد و نیز زمین‌های خیلی سست و ماسه‌ای امکان حفر کاریز نیست. آب کاریز، به‌طور دایم جریان دارد و قابل کنترل نیست. به‌همین خاطر کاریز مدام باعث تخلیه آب زیرزمینی می‌شود. در فصولی که به آب احتیاج نیست و یا احتیاج به آب خیلی کم است، امکان جلوگیری از جریان و یا کنترل کاریز وجود ندارد. کاریز به‌خاطر این که در سفره‌های آب زیرزمینی کم عمق استفاده می‌شود و این منابع هم غنی نیستند و دارای نوسان زیادی هستند، نسبت به تغییرات سطح آب زیر زمینی خیلی حساسیت دارد. در فصول گرم که گیاه به آب بیش‌تری نیاز دارد و همین‌طور در فصول و سال‌های خشک، آب کاریز کم می‌شود. کاریز نسبت به چاه در مقابل سیل و زلزله و امثال این‌ها آسیب‌پذیرتر است و خرابی در کاریزها بعضی مواقع طوری است که احیا مجدد آن‌ها یا ممکن نیست و یا از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه نیست.پژوهش‌گران به ‌اتفاق معتقدند که بهره‌برداری از قنات ابتدا در ایران صورت گرفته و در دوره‌ی هخامنشی توسط ایرانیان به عمان، یمن و شاخ آفریقا نیز راه یافت سپس مسلمانان آن‌را به اسپانیا بردند. مهم‌ترین و قدیمی‌ترین کاریزها در ایران، افغانستان و تاجیکستان وجود دارد. در حال حاضر در ٣۴ کشور جهان قنات وجود دارد ولی چهل‌هزار قنات فعال موجود در ایران چند برابر بیش‌تر از مجموع قنات‌ها در سایر کشورهای جهان است. مهم‌ترین قنات‌های ایران در استان‌های کویری خراسان، یزد، کرمان، مرکزی و فارس وجود دارد. قنات یا کاریز یکی از شگفت‌انگیزترین کارهای دسته‌جمعی تاریخ بشری است که برای رفع یکی از نیازهای مهم و حیاتی جوامع انسانی، یعنی آب‌رسانی به مناطق کم آب و تامین آب شرب انسان، حیوان و زراعت و با کار گروهی و مدیریت و برنامه‌ریزی به وجود آمده است.این پدیده‌ی شگفت‌انگیز آب‌رسانی از دیرباز و از عصر آهن به‌‌عنوان یکی از منابع تامین آب شرب و کشاورزی در مناطقی که با خطرات خشک‌سالی در فلات ایران روبه‌رو بوده‌اند، نقش کلیدی و موثری در نظام اقتصادی و حیات اجتماعی کشور داشته و موجب شکوفایی اقتصاد کشاورزی و ایجاد کار و فعالیت‌های متعدد شهری و روستایی و باعث آرامش مردم بوده است. به گواه تاریخ، و کشفیات باستان‌ شناسی این فن‌آوری مهم از ابتکارات ویژه‌ی ایرانیان بوده و به تدریج، به سایر مناطق جهان، از جمله منطقه‌ی اروپای غربی، شمال آفریقا، چین و حتا به بخش‌هایی از آمریکای جنوبی چون شیلی راه یافته است.تاریخ قنات در ایران به‌طور مشخص، به دوره‌ی ایران باستان و ماقبل کتابت و به عصر آهن بر می‌گردد. تمدن شهر سوخته و تمدن «هکمتانه» و وجود قنات در این شهر دلیل روشنی بر ساخت قنات در دوره‌ی ماقبل هخامنشی است. یکی از قدیمی‌ترین اسناد مکتوب شناخته شده که در آن به قنات اشاره شده، شرح هشتمین نبرد «سارگون دوم»، (پادشاه آشور است که در سده هشتم قبل از میلاد می‌زیسته) علیه امپراطوری اوراتور در سال ٧١۴ قبل از میلاد مسیح است (محقق فرانسوی گوبلو به کمک یک لوح بزرگ مسی که با خط میخی و به زبان «آکادی» نوشته شده، از آن مطلع شده است.این لوح، اکنون در موزه‌ی لوور پاریس موجود است.) سارگون از کوه‌های زاگرس می‌گذرد و به ناحیه‌ای واقع در اطراف شهر «اوهلو» (مرند کنونی) در حدود ۶٠ کیلومتری شمال غرب تبریز در شمال دریاچه‌ی ارومیه می‌رسد. «گوبلو» متوجه می‌شود که در این ناحیه رود وجود ندارد. با این حال ناحیه‌ای است که با آب‌یاری سبز و خرم شده، اما او از این امر تعجب نمی‌کند برای این که او در دشت‌هایی فرمان‌روایی کرده که چنین تکنیک‌ها یا سیستم‌هایی از حداقل دو هزار سال پیش در آن‌ها معمول بوده است اما آن‌چه که او را شگفت‌زده می‌کند، بی‌اطلاعی از منشا این آب‌ها بوده است. به‌طور قطع، سارگون موفق شد که قنات را ببیند. اما این قنات‌ها را چه کسانی ساخته‌اند؟ و چه کسی این تکنیک را به منطقه آورده است؟به استناد کتیبه‌ی سارگون، اورسای اول پادشاه هم‌ عصر او بوده که اولین قنات را احداث کرده است. بنابراین فرمان‌روای آشور، رواج این تکنیک را که به گفته‌ی او پدیده‌ای تازه بوده است، به اهالی «اوراتور» نسبت می‌دهد. از طرف دیگر در ناحیه‌ی دریاچه وان (که در آن زمان جز خاک ایران بوده) ناظری در آغاز قرن هشتم قبل از میلاد، به وجود ٢١ رشته قنات اشاره کرده است. در کتابی تحت عنوان «‌ارمنستان در گذشته و حال‌« نوشته‌ی «لهمان»، مورخ ١٩٢۵، آمده است که ابداع قنات به اوراتور‌ها تعلق دارد و می‌دانیم که اهالی اوراتور، اعقاب بلافصل ارمنی‌ها هستند. برابر مطالب اوستایی و مطابق «شاه‌نامه‌ی فردوسی»، «هوشنگ مخترع» قنات بوده است و «جم» یا «جمشید مخترع لباس»، تبر، شمشیر، بیل و ادوات کشاورزی است می‌دانیم که شاهان پیش‌دادی براساس داستان‌های شفاهی تا دوره‌ی زرتشت ادامه داشتند و این روایت‌ها تا زمان فردوسی در میان مردم نیز نقل می‌شدند این داستان‌های شفاهی ریشه‌ی هفت تا ده هزار ساله دارند.اشغال فلات ایران از سوی مادها و پارس‌ها با ایجاد شهرهای بزرگ و باشکوه هم‌راه است مانند شهرهای اکباتان (همدان) و پاسارگاد پایتخت قدیمی امپراطور ماد که از سوی «کوروش دوم» بنیان گذاشته شد. هم‌چنین تخت‌جمشید که داریوش اول آن را در نزدیکی پاسارگاد به‌وجود آورد و به‌صورت پایتخت هخامنشیان درآمد. شهر«‌راگس» یا راجس (ری) در چند کیلومتری شهر ری کنونی یکی از پرجمعیت‌ترین شهرها بود. تمامی این شهرها با استفاده از سیستم قنات توانستد آب خود را تامین کنند و به حیات خود ادامه دهند زیرا در آن زمان رودها و یا چشمه‌هایی بیش از امروز وجود نداشته است. اما به هر حال قدیمی‌ترین قنات ثبت‌شده در تاریخ به سه‌هزار سال پیش (٣٠ قرن قبل)، برمی‌گردد که در آذربایجان و ارمنستان حفر شده است.

حدود ۵٠٠ سال قبل از میلاد مسیح ایرانیان، آموزش فن حفر قنات را به مصر و حدود ٧۵٠ میلادی مسلمانان بنی‌امیه این فن را ازآن‌جا به اسپانیا منتقل کردند

در پی آن، در دوره‌ی «داریوش بزرگ» (۴٨۶-۵٢١ ق. م) که اوج شکوفایی و اقدامات آب‌یاری و حفر کاریز در سرتاسر فلات ایران به‌شمار می‌رود. قنات‌های متعددی در قلمرو فلات ایران و در عمان و مصر حفر شده است. براساس کاوش‌های باستان‌ شناسی این باور وجود دارد که کاریزهای ایجاد شده در نواحی جنوبی خلیج‌فارس، خراسان، یزد و کرمان در دوره‌ی هخامنشیان ساخته شده و قنوات قدیمی قم و بسیاری دیگر از مناطق ایران در عصر ساسانیان و قنوات تهران در دوره‌ی صفویه و قاجاریه حفر شده است. از مطالعه‌ی کتب قدیم و آثار باستانی ایران پی‌ می‌بریم که کندن کاریز و تعمیر آن و آب‌یاری و زراعت کاری مقدس محسوب می‌شده است. در «وندیداد» که زرتشتیان آن را کتاب الهی می‌دانند و بعضی نیز آن را دانش‌نامه فرهنگ باستان محسوب می‌کنند چنین جملاتی وجود دارد: «سوگند یاد می‌کنم به جاری‌کردن آب خنک در خاک خشک (کاریز) و عمارت راه و سوگند یاد می‌کنم به زراعت و کاشتن درخت میوه.»آقای گوبلو، دانشمند فرانسوی که حدود بیست‌سال در ایران اقامت داشته و در زمینه‌ی آب در ایران کار کرده است، این سیستم باستانی دست‌یابی به آب زیرزمینی را قابل مطالعه می‌یابد و بر این اساس وقتی به وطن خود (فرانسه) برمی‌گردد موضوع دکترای خود را قنات انتخاب می‌کند و با سفرهای متعدد به مناطق مختلف جهان و با استفاده از ۵٣۴ منبع علمی، تحقیقی، کتاب یا تز دکترای خود را تحت عنوان «قنات فنی برای دست‌یابی به آب در ایران» می‌نویسد او در این نوشته‌ی خود ثابت می‌کند که قنات اختراع ایرانیان است و ده‌ها قرن هم قدمت دارد در حالی که چینی‌ها فن قنات را تازه چند قرن پس از ایرانیان آموخته‌اند، گوبلو در کتاب خود که در سال ١٩٧٩ انتشار یافته می‌نویسد:«همه چیز دال بر آن است که نخستین قنات‌ها در محدوده‌ی فرهنگی ایران ظاهر شده‌اند و انگیزه‌ی اصلی از حفر قنات، باور و فرهنگ یک‌ جانشینی و توسعه‌ی کشاورزی و آبادی بوده است به‌طوری که این صنعت در میان ترک‌های شرقی و اعراب که فرهنگ کوچ‌نشینی داشته‌اند رونق نیافته است.» گوبلو ده‌ها صفحه از کتاب خود را به بررسی صادر‌شدن فن قنات از ایران به دیگر کشورهای شرق و غرب و غیره اختصاص داده است اما برای جلوگیری از طولانی‌شدن مقاله فقط به ذکر نکات زیر که در واقع نتیجه‌گیری کوچکی از نوشته‌های مهم این دانش‌مند فرانسوی است اکتفا می‌شود، این دانش‌مند در نتیجه‌ی سال‌ها تحقیق و نیز سفر به کشورهای مختلف و هم‌چنین استفاده از صدها منبع، معتقد است که خواست‌گاه اصلی قنات ناحیه‌ی آذربایجان غربی ایران و ارمنستان فعلی در منطقه‌ی معادن سرب این نواحی می‌باشد و این فن دست‌یابی به آب زیرزمینی، در محیط فرهنگی ایران در اوایل هزاره‌ی اول قبل از میلاد مسیح، اختراح شد و سپس به سرعت در دیگر نقاط کشور و در خارج از آن رواج یافت این فن دست‌یابی به آب زیرزمینی در سال‌های ٨٠٠ قبل از میلاد به وسیله‌ی کشاورزان در داخل فلات ایران رواج پیدا کرد و از آن‌جا به سایر نقاط جهان گسترش یافت.به‌عنوان مثال حدود ۵٠٠ سال قبل از میلاد مسیح ایرانیان، آموزش فن حفر قنات را به مصر و حدود ٧۵٠ میلادی مسلمانان بنی‌امیه این فن را ازآن‌جا به اسپانیا منتقل کردند و سپس از آن‌جا به مراکش منتقل شد و حدود سال ١۵٢٠ میلادی به آمریکا به ویژه منطقه‌ی لس‌آنجلس فعلی، انتقال یافت (به موجب بررسی‌ها، آب لس‌آنجلس آمریکا ابتدا به وسیله‌ی قنات تامین می‌شده است) و در سال ١۵۴٠ میلادی به ناحیه‌ی پی‌کارد شیلی منتقل شده است. بررسی‌های گوبلو ثابت می‌کند که سیستم قنات تازه در سال ١٧٨٠ یعنی در حدود ٢٢۵ سال قبل به چین شرقی (ناحیه تورفان) رسیده است.انواع قناتقنات دو طبقهاین قنات‌ها که تعداد آن‌ها زیاد است ولى متاسفانه شناخته شده نیستند، در ناحیه‌اى که دو طبقه لایه‌‌ی آب‌دار به‌وسیله یک قشر غیرقابل نفوذ از یک‌دیگر جدا شده‌اند حفر مى‌‌کردند. در بسیارى از قنات‌ها مشاهده مى‌شود که در قسمتى از قنات دو کانال بر روى یک‌دیگر حفر شده و قبل از آفتابى شدن قنات، آب آن‌ها روى هم‌دیگر ریخته و تشکیل یک قنات واحد را مى‌دهد. یکى از بهترین نمونه‌هاى این نوع را در «اردستا» نمى‌توان دید. قنات دو طبقه «موناردستان» از دو کانال موازى که بر روى هم قرار گرفته و در چاه‌هاى عمودى مشترک هستند، تشکیل شده است. کانال رویی حدود ۲۰۰ متر دورتر از کانال زیرین، آفتابى مى‌شود و سپس در پایین دست، در محلى به‌نام محله سیدهاى اردستان به هم‌دیگر متصل مى‌شوند. تشخیص و احداث این نوع قنوات بستگى به‌وجود لایه‌هاى آب‌دار بر روى یک‌دیگر و تخصص معمار قنات دارد. شکل (مقاطع طولى ارتفاع انواع قنات) مقاطع انواع قنات‌ها را نشان مى‌دهد‌.- بدون نیاز به نیروى محرکه و سرمایه‌گذاری، آب در اثر خاصیت جاذبه زمین جارى مى‌شود و مورد استفاده قرار مى‌گیرد.- آب در کانال‌‌هاى سرپوشیده جریان یافته، تبخیر به حداقل رسیده و احتمال آلودگى نیز کم مى‌شود.- قنات‌ها اگر حفاظت و لای‌روبى شوند به‌عنوان یک منبع دایمى آب براى سال‌ها و حتى قرن‌ها مى‌توانند مورد استفاده قرار گیرند.- هزینه‌ی حفر قنات‌ها عمومن به‌علت قدمت‌ آن‌ها در ایران مستهلک‌شده و در حال حاضر به‌عنوان یک منبع سرمایه‌گذارى نشده تلقى مى‌شود.- با اتکا به قنات، در مناطق بیابانى و دورافتاده اجتماعات انسانى تشکیل‌شده و زندگى در مناطق خشک ایران شکل گرفته است.‌- اصولن آب قنوات گواراتر از آب چاه‌ها است به‌خصوص این‌که در فصول گرم، خنک و در فصول سرد، نسبتن گرم است.‌منگلقناتى است که منبع تغذیه‌ی آن رودخانه دایمى است. گاهى وجود ارتفاعات مانع رسیدن آب رودخانه به منطقه‌اى مشخص مى‌شود. در این صورت با حفر یک منگل، آب رودخانه را که در سطح زمین جارى است، مجددن به زیر زمین برده و سپس آن را با استفاده از شیب مناسبى که در منطقه مورد نظر ایجاد مى‌‌کنند، به سطح زمین مى‌آورند. یکى از بهترین انواع قنات‌هاى منگل منظومه «شمس‌آباد» کرج است که با تغذیه از کردان رود در زیر جاده تهران، قزوین جارى است. این روش نیز به‌منظور استفاده از آب تعدادى از رودخانه‌هاى دایمى در ایران توصیه مى‌شود.قنات سدىاین قنات‌ها در جنب سدهایى احداث مى‌شود که به‌منظور تامین آب قنات در بستر یک مسیل یا آب‌راهه بنا شده است. در فصول بارندگى سیلاب‌ها و هرز آب‌ها در پشت این سدها جمع شده و به‌تدریج در زمین نفوذ نمى‌کند و قناتى که در مجاورت سد مذکور احداث شده است از آب‌هاى نفوذى سد به زمین تغذیه مى‌کند. به‌نظر مى‌آید که این روش در بسیارى از مناطق کوهستانى ایران به‌منظور تامین آب روستاییان قابل اجرا باشد. براى مثال‌ بهترین نمونه از این قنات‌ها، قنات جندق است.

کاریز در ادبیات فارسی 

کاریز در ادبیات فارسی بسیار بکار رفته و توصیف شده است بخصوص در سفرنامه ها و مسالک و ممالک   مثلا ابوعبدالله حاکم نیشابوری می نویسد کاریز از ابداعات  منوچهر پیشدادی است. بیهقی – ناصر خسرو – جلال الدین محمد بلخی – بیرونی – ابوالفتح احمد میدانی نیشابوری محمد پادشاه در آنندراج  از کاریز سخن گفته اند.  قدیم‌ترین تعریف از «کاریز» از آن اسدی طوسی، مندرج در لغت‌ فرس (تألیف ۴۶۵)، به این شرح است: «کاریز: آب باشد که در زیرزمین از چاه به چاه برند، کسایی ‏‎]‎مروزی، وفات ۳۹۴‏‎[‎‏ گفت: سزد که دو رخ کاریز آب دیده کنی ر که ریز ریز بخواهدت ریختن کاریز «در یکی از متون کهن پهلوی (فارسی میانه) برجای مانده، یعنی مینوی خرد، پرسش‌هایی درباره اندیشه «نیروی خرد» مطرح می‌شود که به هر یک پاسخ داده شده است. در این پاسخ‌ها، از جمله یاد‌آور می‌شود که آفرینش جهان هستی و همه آفریدگان و پدیده‌های طبیعی و نیز ابداعات و ساخته‌های بشری، به «نیروی خرد» میسر است. در یکی از پاسخ‌ها اشاره تلویحی به کندن «کاریز» دارد، که هنر یا فن تخصصی است، و طرح و اجرای آن به مدد اندیشه «نیروی خرد» بوده است:

… نیز «آب نهانی» در زیرزمین را به دیدار خورشید آوردن، و به کشت و ورز و آبادانی و سود و آسایش و خوشی مردمان و ستوران و گاوان و گوسفندان به کار بستن به «نیروی خرد» ممکن است.

کاریز گر یا مقنی

کاریز کار یا کاریزگر به کسی گفته می شود که به کار کندن کاریز و قنات اشتغال داردمقنی و چاه کن هم به این فرد گفته می شود. کاریزگر یا مقنی حرفه ای است که امروزه دیگر منسوخ شده است

کاریز گری یا کاریز کاری یا مقنی گری شغلی است بسیار قدیمی که از ابتدای تمدن ایران وجود داشته است. تمدن ایران بر دو نوع و یا دو پایه رودخانه ای و کاریزی شکل گرفته است در حاشیه کویرها شهرها در اطراف کاریز و جوی آب قنات بوجود آمده است. آخرین فردی که عمر خود را به مقنی گری و ساخت کاریز گذرانده است بنام نبی پور گنابادی سال ۹۷ فوت نمود و اخرین فردی که پیشه و شغل وی میراب و ساعت داری کاریز  و یا فنجان بوده است، اسماعیل عجم بود که سال ۱۳۹۶ درگذشت.

چگونگی کندن کاریز و چاههای آن
بر اساس مطالعاتی که بر روی دهها قنات یا کاریز کهن در شهرستان گناباد و فردوس  صورت گرفته می توان گفت ، کندن کاریز ابتدا با زدن چاه مادر و یا چاهی که آب در آن وجود دارد شروع میشده معمولا این چاه در پای کوهها و جویبارها و یا محلی که درختان تنومند و انبوه گیاهی داشته کنده میشده است. چون این پوشش گیاهی نشانه وجود آب در زیر زمین بوده است سپس برای انتقال آب مادر چاه به روی سطح زمین کانال حفر می کردند و برای راحتی کار بیرون کشیدن خاک درون کانال و امکان ورود هوا برای تنفس و برای روشنایی چراغ مندو ناچار باید در مسیر چاههای عمودی متعدد کند تا زمانیکه آب به سطح زمین برسد.
برای اینکه چاههای قنات در راستای هم قرار بگیرد و پیچ و خم نداشته باشد و باید راستی گرفت و این عمل هم به اینصورت انجام میشده که ابتدا دو تکه سنگ شاقولی را با دو طناب به ارتفاع چاه به عمق چاه می فرستاده اند و در ابتدای پشته سمت چپ این شاقول را نگه می داشته اند و یه چراغ کاربیت یا مندو را توسط کارگر در انتهای پشته قرار می داده اندو با بستن یکی از چشمان و دقت کردن شاقول با نور چراغ باید در یک راستا قرار بگیرد. چراغ مندو (چراغ موشی) چراغ مندو اولین چراغ هایی بوده که با مندو(روغن کنتو) روشن می شده. و بعدها از چراغ کاربیت استفاده شده کلنگ یک سر و یکی از اصلی ترین وسیله کلنگ یک سر بوده که با توجه به نوع استفاده انواع مختلفی داشت. مثلا برای محلی که سنگ بود بایست از کلنگی که سر آن کٌت (کند) می باشد استفاده کرد و برای محلی که گل می باشد و نرم تر بایستی حتما از کلنگ سر تیز استفاده شود. دستمزد در گذشته دستمزد بسیار اندک بود طوری که پایان کار مقداری توت خشک یا انجیر خشک شده و از این قبیل خشکبارها می دادند یا اینکه شب جمعه تا شب جمعه برات یا حواله به عنوان دستمزد می گرفتند. بعدها مزد افراد را به عنوان نفقه قنات جمع آوری می کردند به گونه ای که هر فردی نسبت به شبانه روزی آب خود، سر خرمن (هنگام درو کردن گندم) سهم مشخص شده را تحویل می دادند و انباردار هم حواله ای را در پایان کار به مقنی ها داده و آنها سهم خود را بطور جداگانه دریافت می نمودند. (استاد کار یه مقدار مشخصی داشت و مرد هم یه مقداری و دول کش هم مقدار معینی را دریافت می نمودند.) مثلا این قسمت که گل نرمتری داشته است متر آن یک سنگ گندم دستمزد فلان کارگر بوده. و قسمتی که سول بوده ۷ من گندم و دم چاه متری ۲ سنگ گندم و قسمتهایی که سنگ بوده ۸ من گندم دستمزد می باشد.

قنات گناباد یا کاریز کیخسرو 

ناصر خسرو هزار سال قبل در کتاب سفرنامه 

*گفتار ۶۰ *** ***چنین گفته است:

( ۲۱ ربیع الاخر ۴۴۴ ) قمری  و چون از تون (فردوس) برفتیم آن مرد(راهنمای من) گیلکی(روستایی در تبس /طبس) مرا حکایت کرد که وقتی ما از تون به کنابد(گناباد) می رفتیم دزدان بیرون آمدند و بر ما غلبه کردند . چند نفر از بیم خود را در چاه کاریز افکندند بعد از آن یکی را از آن جماعت پدری مشفق بود بیامد و یکی را به مزد گرفت و در آن چاه گذاشت تا پسر او را بیرون آورد . چندان ریسمان و رسن که آن جماعت داشتند حاضر کردند و مردم بسیار بیامدند . هفتصد گز رسن فرو رفت تا آن مرد به بن چاه رسید ، رسن در آن پسر بست و او را مرده برکشیدند و آن مرد چون بیرون آمد گفت که آبی عظیم در این کاریز روان است و آن کاریز چهار فرسنگ می رود و آن گفتندکیخسرو فرموده است کردن.و بیست و سیوم ۲۳ شهر (ماه)ربیع الاخر به شهر قاین رسیدیم.

 بر اساس تاریخ بلعمی،  بهرام چوبین برای جنگ با شا بشاه در بلخ از مسیر اهواز . تبس جنابذ( گناباد) به بلخ رفت. بر اساس  کتاب فتوح البلدان البلاذری  ص ۴۴۳ یزدگرد پس از حمله اعراب به اصفهان، استخر فارس، کرمان و سیستان رفت و از آنجا به سویی خراسان و مرو عزیمت نمود ماهویه مرزبان مرو نیزک ترخان را به جنابذ (گناباد) به استقبال او فرستاد او یکماه نزد یزدگرد بود و از دختر شاه خواستگاری نمود اینکار را بر شاه سخت گران آمد که به جنگی خونین منجر شد. محل اسکان یزگرد قلعه زیبد بوده است این قلعه معروف به قلعه شاه نشین است. این قلعه از آب چشمه شهاب گبر تامین می شده و در پایین قلعه نیز چاه مادر قنات زیبد قرار داشته است .

بنظر می رسد قبرستان گبرها در کلاته شهاب همان گورستان کشته شدگان سربازان یزدگرد سوم در جنگ نیزک ترخان باشد . شاه  آنگاه  به مرو رفت و توسط آسیابانی به قتل رسید.

ابوالفداء در تقویم البلدان و ابن حوقل ۳۳۱ قمری در صوره الارض  ص ۱۸۰ و  استخری متوفی ۳۴۶ قمری در مسالک و الممالک ص ۲۲۳  و ابوزید سهل بلخی متوفی ۳۲۲ قمری در صور الاقالیم از کاریز جنابد (گنابد) ینابذ نام برده اند 

همانطور که ناصر خسرو گفته قنات گناباد در آن دوره کاریز کیخسرو نامیده می شده است. امروزه به آن قنات قصبه می گویند اما نام تاریخی کاریز کیخسرو است. جنگ دوازده رخ که شرح آن در شاهنامه آمده و مطابق شاهنامه جنگ در ریبد گناباد روی داده و کیخسرو نیز بعد از پیروزی سرداران ایرانی برای جشن و پیشکش هدایا به گودرز و گیو  به گناباد آمده است 

عکس از قنات کیخسرو گناباد ،  هنرمندعکاس: مرتضی لعل

 کاریز کیخسرو و یا قنات قصبه گناباد کهن ترین و شاید یکی از عجایب تمدن ایران  باشد  ناصرخسرو عمق چاه قنات را هفتصد گز و طول آن را چهار فرسنگ ذکر کرده است. خروجی آب کاریز در قصبه شهر قرار دارد و بطول کلی ۳۳۱ هزار و ۳۳ متر در یک رشته اصلی به نام قصبه و چهار رشته منشعب به نام دولاب کهنه، دولاب نو، رشته فرعی اول و رشته فرعی دوم قصبه جریان دارد. رشته اصلی قصبه که ۱۳۱هزار و ۳۵ متر طول دارد و در امتداد دره پرآب خانیک حفر شده و عمق مادر چاه آن نیز بیش از ۲۰۰ متر است.

 

قطعه سفال‌های پراکنده در اطراف دهانه چاه‌های این رشته حاکی از این است که رشته قصبه واقع در کانال اولیه اصلی قنات بوده که در زمان هخامنشیان حفر شده و به دنبال آن رشته‌های دیگر قنات در مواقع خشکسالی حفر شده است. اما ریزش پی در پی قنات، پیشینیان را به یافتن راه چاره‌ای ترغیب کرد که طی آن در فاصله ۶۸۳ متری، قنات را به دو شاخه تقسیم کنند تا در صورت ریزش و بسته شدن یکی از کانال‌ها، آب از دیگری خارج شده و در داخل انباشته نشود.

 ابتدا هفتاد تا یکصد متری چاه عمودی حفر شده و سپس با زاویه قائمه در کف آن کانالی افقی و بلند هوا، به سمت مسیر قنات بطول سه تا پنج متر حفر شده و مقنی به تعداد هر چاه چرخی در انتهای کانال‌های افقی و بر فراز چاههای عمودی استوار می‌کرده، خاک ارسال شده از عمق را کارگران از طنابی به طناب دیگر می‌بستند این نوع چاه‌ها به دو منظور حفر شده اند: ۱- اینکه در موقع حمله و هجوم دشمن نتوانند قنات را کور کنند، چون در نهایت جلوی کانال‌های افقی بسته می‌شد و دیگر اینکه از وزن طناب‌ها بکاهند زیرا اگر مثلا در چاه ۳۰۰ متری بخواهند از یک ریسمان و یک چرخ استفاده کنند، وزن طناب خیس شده حدود یک تن خواهد رسید، که انتقال آن مشکل خواهد بود، در مجموع قنات قصبه با طول ۳۳ کیلومتر دارای ۴۰۸ حلقه چاه که عمق مادر چاه آن ۳۰۰ متر بوده که ۲۸ متر آب روی هم انباشته شده است که بجز شعبه اصلی شعبات فرعی دیگری نیز وجود دارد که از مجموع این کانالها ۶۰درصد آن مسدود و میزان آب دهی آن ۴۰درصد موجود ۱۵۰ لیتر در ثانیه است.

کاریززیبد – فنجان یا ساعت آبی

از سال ۱۳۸۰ تا کنون سد خاکی زیبد که از بزرگ‌ترین سدهای شهرستان گناباد است ورودی آب نداشته و خشکسالی پیاپی تنگل دلنشین آن را به برهوتی غم‌انگیز تبدیل کرده است. از مجموع ۵۰۰ هکتار زمین زراعی و باغی زیبد تنها حدود ۱۵ هکتار باقی مانده که از دو قنات آبیاری می‌شود. یکی از این دو قنات زیبددر حال خشکیدن و دیگری که قنات اصلی زیبد است و میانگین آبدهی آن در شرایط طبیعی بیش از ۳۵ لیتر در ثانیه بوده هم اکنون با کمتر از سه لیتر رسیده است.

چشمه قناتاین نوع قنات‌ها عموم در مناطق کوهستانى حفر مى‌شود. طول این قنات‌ها معمولن کم و چاه‌هاى عمومى آن بسیار محدود و گاهى حتا بدون چاه عمومى است. در این نوع قنوات با حفر کانالى از لایه‌هاى غیرقابل نفوذ آب را به سطح زمین عبور مى‌دهند. هزینه نگه‌دارى این قنات‌ها معمولن کم و آب آن‌ها نسبت به مقدار نزولات جوى و میزان برف‌گیرى ارتفاعات تغییر مى‌کند.قنات موتورىاین اصطلاح که در سال‌هاى اخیر در روستاها عنوان شده، به قنواتى اطلاق مى‌شود که آب آن، براساس خاصیت جاذبه زمین قادر نیست در سطح مزرعه‌ی مورد نظر آفتابى شده و مورد استفاده قرار گیرد. گاهى اتفاق مى‌افتد که به‌علت اشتباه در محاسبه شیب قنات، آب در منطقه موردنظر بر روى زمین نمى‌آید و با مزرعه اختلاف ارتفاع پیدا مى‌کند و یا این‌که لای‌روبى و کف‌شکنى برخى از قنات‌هاى متروک، باعث پایین افتادن سطح آب و ایجاد اختلاف با مزرعه مى‌شود. در چنین قنات‌هایى به‌وسیله موتور پمپ، آب را به سطح زمین مى‌آورند مورد استفاده کشاورزى قرار مى‌دهند. یکى از نمونه‌هاى بازر آن «قنات سرافرازیه» در منطقه «ابوزید آباد» کاشان است که در موقع حفر مقنى نتوانسته است شیب متناسب را براى قنات محاسبه کند و در نتیجه آب در منطقه‌ی موردنظر آفتابى نشده و صاحب قنات بالاجبار آب را از قنات به‌وسیله موتور به سطح زمین آورده است.قنات جلگه‌اى یا قنات دشتىاین نوع قنات عمومن در دامنه‌ی کم شیب کوهستان‌ها و یا جلگه‌ها حفر مى‌شود. طول این قنات اغلب زیاد است و در ارتباط با عوامل «توپوگرافى» و فاصله‌ی لایه‌هاى آب‌دار تا سطح زمین (عمق مادر چاه‌ها) تغییر مى‌یابد. «فنجان» تغییر یافته و یا عربی‌شده واژه «پنگان» است.پنگان ممکن است مربوط به ۵ باشدچون پنگان و در گویش خراسانی پنگال یعنی ۵ انگشت . مثلا می گویند غذا را با پنگال خورد یعنی با ۵ انگشت .در متن‌های کهن پارسی پنگان در معنای «فنجان» و «جام» و کاسه هم به کار رفته‌است. علاوه بر این در زبانها و گویشهای ایران «فنجان» به معنی «پنگان»، ظرف شمارش زمان به کار می‌رفته است .ساعت آبی انواعی داشته اما ساده ترین و دقیق ترین آن ساعت آبی ایرانی پنگان یا  فنجان  بوده است که بر اساس دو ظرف و دستکم یک محاسبه گر دایمی انسانی قرار داشته است. تصویر:

فنجان یا ساعت آبی قنات زیبد

تاریخ اولین زمان بکار گیری ساعت آبی در ایران بدرستی روشن نیست اما با توجه به اینکه کالیستنس مورخ یونانی کاربرد فنجان در ایران را مشاهده کرده است می‌توان گفت که قبل از او در ایران ساعت آبی رایج بوده است. او که در لشکرکشی اسکندر مقدونی به ایران همراه او بود و رویدادهای روز و مشاهداتش را منظما یادداشت می کرد در یادداشتی که بعدا با محاسبات تقویمی معلوم شده که متعلق به سپتامبر ۳۲۸ پیش از میلاد است نوشته است: در اینجا (ایران)، در دهکده‌ها که آب را برحسب نوبت به کشاورزان برای آبیاری می دهند، یک فرد از میان آنان (کشاورزان) انتخاب می شود تا بر زمان نوبت (و تقسیم زمانی سهام)نظارت داشته باشد. این فرد در کنار مجرای اصلی آب و محل انشعاب آن میان کشاورزان، بر سکویی می نشیند و ظرفی فلزی را که سوراخ بسیار ریزی در آن تعبیه شده است در ظرفی بزرگتر و پر از آب قرار می دهد که پس از پر شدن ظرف کوچک (یک بار و یا چند بار) که به آهستگی و طبق محاسبه قبلی ابعاد سوراخ آن صورت می گیرد، آب را قطع و آن را به جوی کشاورز دیگر باز می کند و این کار دائمی است و این وسیله (ساعت آبی) عدالت را برقرار کرده و از نزاع کشاورزان بر سر آب مانع می شود و ….

ساعت آبی ایرانی ابزاری ساده و در عین حال بسیار دقیق، کارآمد و همیشگی بوده و در زندگی کشاورزی جامعه ایران بویژه در مناطق کویری که آب مایه حیات و عنصر اصلی زندگی اجتماعی بوده ضروری و نقش کارآمدی داشته است.در هیچ جای جهان ساعت آبی به اندازه ایران کارآمد و تاثیر گذار و مستمر نبوده است این ساعت حتی در زمانیکه ۵۰ سال قبل ساعتهای نوین به بازار آمده بود با آنها رقابت می‌کرد و کشاورزان حاضر به کنار گذاشتن آن و استفاده از ساعتهای نوین و جدید نبودند.
بر اساس بررسی‌های اولیه ساعتی آبی در ایران دست کم ثبت مکتوب و کاربرد ۲۴۰۰ ساله دارد.

چگونگی تعیین زمان

از ابتدای اختراع قنات،تعیین زمان و تقسیم عادلانه آب بین سهامداران توسط میرآب و با ابزار ساعت آبی یا فنجان انجام می شده است.ساعت آبی متشکل است از:

۱- کاسه یا فنجان (دقیقه شمار)
۲- دیگ پر از آب.
۳- سنگ‌های کوچک یا تشله
۴- محاسبه گر انسانی یا میرآب
۵- محل استقرار که به آن خانه فنجان می‌گفتند.و میراب بطور دایمی در آن استقرار داشت.
فنجان عبارت است از یک کاسه کوچک با روزنه‌ای در وسط آن و چند درجه یا علامت عددی در بدنه داخلی آن که بر روی آبهای یک دیگ بزرگ قرار می‌گیرد. مانند تصویر(فنجان قنات زیبد گناباد) فنجان ابتدا برای تعیین دقیق زمان و مدت آبیاری و استفاده از آب قنات و تقسیم عادلانه زمان سهام هریک از سهامداران اختراع شده است ولی بعدها این ابزار ساده کاربرهای دیگری از جمله زمان سنجی و گاهشماری نیز یافت و برای تعیین بزرگترین روز سال – بزرگترین شب- طولانی ترین روز- روز برابری شب و روز و تعیین اوقات شرعی در دوره اسلامی بکار برده شد این ساعت دست کم دو هزاره کهنت دارد از ابتدای ساخت قنات گناباد مورد استفاده بوده‌است مدیریت این ساعت آبی توسط دستکم یک نفر نوبت روز و یک نفر نوبت شب انجام می‌شده و زمان (دقیقه‌ها) بر اساس تعداد پر آب شدن فنجان و جمع کل با تعدادی تشله یا سنگ ریزه و یا چوب خط محاسبه می‌شده‌است. ه..[۵] . ساعت آبی یکی از فندهای مهم علمی است که کاربرد میدانی دقیقی داشته واز چند هزار سال پیش تا ۵۰ سال قبل در بسیاری از مناطق ایران استفاده مستمر داشته است. در مقایسه با استاریاب بیشتر جنبه طالع بینی و خرافی داشته تا کاربرد علمی واقعی، فنجان یا ساعت آبی ابزار وتکنیک بسیار ساده و در عین حال در زندگی کشاورزان بسیار مهم و حیاتی بوده در زندگی و کارکردعملی مردم داشته است و هرگز جنبه خرافاتی پیدا نکرده است

.

بازسازی مدیریت ساعت آبی زیبد توسط میرآب واقعی

اصطلاحات:نوبت ما کی خواهد بود؟جواب مثلا ۱۰ فنجان دیگر یا ۵ فنجان بعد از غروب یا ۱۵ فنجان بعد از روز ورآمد(طلوع خورشید)در آن زمان دقیقه و ثانیه و ساعت بکار نمی‌بردند بجای همه اینها (ثانیه- دقیقه- ساعت)فقط واحدفنجان بکار می‌بردند.مثلا امروز از “روز ورآمد”(طلوع) تا “روز در کوه”(غروب) ۷۰ فنجان بود.(یعنی ۵۲۵ دقیقه)
فن آبیاری و قنات یک صنعت یا هنر مهم دیگری را نیز به همراه آورده و آن صنعت آسیاب آبی است هنوز مشخص نیست که در ایران ابتداآسیاب بادی بکار رفته یا آسیاب آبی. در مکتوبات مربوط به دوره نخست اسلام به آسیاب بادی‌های و آسیابهای آبی ایران اشاره شده است. اشاره تاریخ نویسان به داستان کشته شدن یزدگرد ساسانی بدست آسیابان و اشاره به کشتار ایرانیان یک بار در الیس به فرماندهی خالد پسر ولید و یک بار در زمان امویان در گرگان به فرماندهی یزید بن مهلباز روایتهایی است که در آنها به آسیاب آبی و بادی آشاره شده است.

مزیت‌ها و کاربردهای ساعت آبی

مزیت ساعت آبی بر ساعتهای آفتابی و شنی این بوده است که خطای محاسباتی نداشته و دقیق بوده است و در طول شب و روز و بطور دایم و در طول سال بدون تعطیلی بطور مستمر مورد استفاده بوده است. در حالیکه ساعتهای شنی برای یک مدت کوتاه و برای تصمیم خاص و یا مراسم ویژه مورد استفاده قرار می گرفته است. مثلامیرآب دقیقا می دانسته است که از زمان غروب تا زمان طلوع خورشید چند فنجان بوده است و بر اساس محاسبات فنجان دقیقا، روزی را که تعداد فنجانها با تعداد فنجانهای شب برابری می‌کرد(۹۶ فنجان) را روز اول سال نو می‌نامیدند. طولانی ترین روز(اول تیرماه ) و طولانی ترین شب یلدا(حدود ۱۱۵ فنجان) را تعیین می کرده‌اند.محمد میرآب که حدود ۶۰ سال فنجان دار زیبد بوده است تمام این محاسبات را بطور دقیق انجام می داده است. تصویر:ساعت آبی قنات زیب دگناباد تا سال ۱۳۵۴ فعال بوده‌است.و سپس ساعتهای نوین برای تقسیم سهام و حق آبه هر سهامدار و باغدار بکار گرفته شده است.با ساعتهای جدید معلوم شدکه هر فنجان قدیم معادل ۷ دقیقه و نیم به ساعتهای فعلی بوده‌است.اما هنوز هم واحد شمارش در سهام قنات فنجان است. مثلا می گویند فلانی ۱۰ فنجان از آب قنات سهم دارد.

روش کار

تاسده‌های میانه(قرون وسطی) پیشرفته ترین وسیله برای اندازه گیری زمان در ایران ساعت آبی بود. ساعت آبی در ساده ترین شکلش از یک کاسه(فنجان) کوچکی تشکیل می‌شد که وسط زیر آن روزنه‌ای ایجاد شده بود. این فنجان بر روی سطح آب یک ظرف بزرگتر(دیگ)قرار می‌گرفت ، آب از راه منفذ به آرامی به داخل کاسه وارد می‌شد و پس از چندی(فنجان‌ها استاندارد یکسانی نداشتند) فنجان زیبد ۷/۵ دقیقه بوده) آن را پر می‌کرد و در نتیجه در آب فرو می‌رفت . طول مدت پر شدن ظرف به روزنه و سنگینی کاسه بالا بستگی داشت . چنین ظرفی را تاس ساعت ،پنگان یا فنجان می‌نامیدند و واحد زمان را نیز که همان مدت پر شدن ظرف بود پنگان یا فنجان می‌خواندند.تا ۴۰ سال قبل هنوز در برخی روستاههای ایران همچنان برای توزیع آب چشمه و قنات از پنگان استفاده می‌شد. طریقه کار فنجان یا ساعت بدین گونه بود که میر آببا چشم دوختن به فنجان با هر بار پر شدن و غرق شدن آن و خوردن کاسه به کف دیگ یک فنجان یا هفت دنگ و نیم یا( ۷ دقیقه و نیم امروزی) محاسبه نموده و یک سنک کوچک برای هر بار غرق شدن کاسه در یک کیسه یا یک ظرف سفالی برای محاسبه جمع کل (تعداد فنجان)هایی که آب برای یک مزرعه یا باع رها می شده می گذاشته است. تا تعدا فنجانهای و زمانی که سهامدار قنات آب برای باغ خود یا زمین می برده را دقیقا حساب کند مثلا اگر ۱۰ سنگ درون کبسه باشد یعنی ۱۰ فنجان یا معادل امروزی(۷۵ دقیقه) آب قنات را فرد استفاده کرده است .اگر فردی ۱۰ فنجان سهم از قنات داشته باید(معادل امروزی هفتاد و پنج دقیقه) یعنی مدت زمانی که ۱۰ فنجان آب پر شود آب قنات را به زمین یا باغ خود رها می کرده است و با اعلام جار زدن و یا شیپور زدن یا یک صدای قرار دادی فرد بعدی آب را به باغ یا زمین خود منتقل می کرده و به همین ترتیب…معمولا محل استقرار دایمی فنجان و مدیر آن (میر آب) خانه فنجان بوده است.اما در فصل تابستان گاهی ممکن است فنجان را به محل اصلی تقسیم آب ببرند.

قنات رهن گناباد 

یکی از عجایب قناتها تشکیل لایه ای از جوش در کانال قناتها است به مرور زمان مجرای عبور آب کاریزها لایه ای آهکی می گیرد که مانند سرامیک محکم می شود و در  لهجه محلی به ان جوش می گویند تصویر زیر از قنات رهن گناباد.

به گزارش رهن ۲۰،  دکتر تفتی استاد و موسس دانشکده قنات یزد،از مراحل آخر ثبت قنات رهن در فهرست آثار ملی ایران خبر داد. پس از ثبت ملی گزارشی در ۱۲ فصل  برای ثبت جهانی به یونسکو ارسال خواهد شد.از سال ۷۹ ،با مرکز بین المللی قنات و همکاری میراث فرهنگی ،۱۱ قنات ایران به ثبت جهانی رسیده است که این مساله ساده ای نیست و این افتخار نصیب ایران و ایرانی شد تا قنات قصبه گناباد ثبت جهانی شود.برای ثبت قنوات ایران در یونسکو، ۲۳ جلسه تشکیل شده که ۲۱ جلسه آن در استانبول ترکیه برگزار شده است تا یونسکو قبول کند قنات، میراث تاریخی ایران است  طی آزمایشاتی که بر روی آب قنات رهن انجام شده ،آبی در حد استاندارد های آب آشامیدنی با کیفیتی بسیار عالی و قابلیت هدایت الکتریکی در حدود ۷۰۰ میکرو پرس بر سانتی متر است و این یعنی درست یک پله بالاتر از آبهای معدنی است که مزیتی دیگر از این قنات می باشد.قنات رهن یکی از قناتهای بزرگ و تاریخی و با قدمتی دو هزار ساله با ۲۴ کیلومتر طول و بیش از ۳۰۰ متر عمق مادر چاه و ۲۹۵ حلقه چاه ،که از ۲‌رشته تشکیل شده (رشته روچی و زیبد) یکی دارای آب سرد و دیگری دارای آب گرم می باشد و طول آن مجموعا ۲۴ کیلومتر می باشد. رشته زیبد احتمالا از داخل دریاچه ای آهکی از داخل کوههای زرد  رزو سرچشمه می گیرد.

ajamGonabadRahn

..

بنا بر آنچه  حافظ عبد العزیز  ابن اخضر جنابدی (گنابادی )  که در دوره شاهرخ میرزا فرزند امیر  تیمور گورکانی  بوده است :  ملکشاه سلجوقی همراه با ابومنصور ریابی از ریاب و سنو بازدید و دستور حفر خوش شویی را داره است همچنین نادرشاه در زمان حمله به افغانستان  و در مسیر طبس/تبس  به همراه طاهر مقنی / آب شناس  از این چشمه بازدید کرده است.  طاهر آب شناس   گفته است که زودتر از اینجا برویم و او در جواب کسانی که علت را سوال کردند گفته‌است: این چشمه آب  زیاد دارد و اگر گناباد خراب شود، یا به وسیله باد خواهد بود یا به وسیله طغیان این چشمه.

 

منابع:

ساعت آبی  ابتکار جالب ایرانیان  کهن : دکتر محمد عجم  ۱۳۸۳

*مجموعه مقالات کنفرانس ملی قنات ۱۳۸۲ گناباد، مقاله قنات میراث فرهنگی و علمی ایرانیان، «دکتر محمد عجم قنات میراث فرهنگی علمی ایرانیان، همایش ملی قنات، گناباد.دکترعجم.  ۱۳۸۳ [۳]  نشر شده در  وبلاگ کاریز  ۱۳۸۲ و در سایت آفتاب :  قنات میراث فرهنگی و علمی ایرانیان

** سفرنامه ناصر خسرو : آن گفتندکیخسرو فرموده است کردن

مردم سالاری قنات میراث فرهنگی و علمی مصاحبه با محمد عجم 

بررسی آثار نفوذ فرهنگ ایرانی درهند و تاثیر متقابل تمدن هند بر منطقه جغرافیایی ایران و خراسان بزرگ

http://parssea.org/?p=3043

http://www.irna.ir/html/1392/13920209/80634819.htm

http://www.mardomsalari-kh.ir/images/pdf/mardom%20salari%20-44.pdf

http://bankmaghale.ir/-

بدعت گذار تحریف نام خلیج فارس رودریک اوون

تحریف نام خلیج فارس از سوی رودریک اوون بخاطر انتقام از ملی شدن نفت ایران 1957

 خلیج فارس، نامیست به قدمت بیش از 2000 سال. و مسئله جعل نام خلیج فارس توهم و

داستانیست بهکوتاهی عمر کشورهای حاشیه دریای پارس.

نقشه رسمی ایران در سازمان ملل متحد

به گزارش مشرق نیوز

خلیج فارس، دریای پارس، الخلیج الفارسی، دریای ایران، بحر فارس، خلیج ایران و … را هرچه که بنامیم و هرچه در لابه­‌لای صفحات تاریخ بگردیم، نه تنها اثری از عربی بودن آن نیست، بلکه تنها بر پارسی بودن این آبراه مستندات بیشتر میابیم و بر نام­‌های با پسوند پارسی و فارسی آن افزوده می­‌شود.

اما چه اتفاقی در این چند سال رخ داده که اعراب حاشیه دریای پارس را که مجموعاً بیش از نیم قرن از استقلال کشورهای آن­ها نمی­‌گذرد دچار توهمی به نام خلیج عربی کرده است؟ توهمی که تنها محدود به نام خلیج فارس نیست بلکه تا ادعای مالکیت بر جزایر ایرانی خلیج فارس نیز پیش رفته است.

آغاز جعل نام خلیج فارس

در پی حمله انگلستان به جزیره خارک در سال 1837، دولت وقت ایران به این سیاست جدایی‌طلبانه انگلیس در خلیج فارس اعتراض کرد و رسماً به دولت انگلیس هشدار داد تا دست از این فتنه‌گری بردارد. این هشدار ایران باعث شد روزنامه تایمز لندن در سال 1840 برای نخستین بار خلیج فارس را “دریای بریتانیا” بخواند. اما این نامگذاری به قدری بی‌پایه و اساس بود که در هیچ جای دیگری به کار نرفت.

به دنبال ملی شدن صنعت نفت ایران در سال 1950 و خلع ید شدن شرکت‌های انگلیسی و قطع ارتباط میان ایران و انگلیس، وزیر مستعمرات انگلیس برای نخستین بار این نام جعلی را به کار برد. در آن سال‌ها، کشورهای جنوبی خلیج فارس یا مستعمره و یا تحت‌الحمایه انگلیس بودند.

دولت انگلیس نیز به منظور تلافی ملی شدن صنعت نفت ایران کتابی را به قلم رودریک اون (Roderick Oven) ، یکی از جاسوسان انگلیس، به نام حباب‌های طلایی در خلیج عربی –

Golden Bubbles’s of  Arabic Gulf – در سال 1957 به چاپ رسانید. این کتاب که بلافاصله به زبان عربی ترجمه شد سرآغازی بر تحریف نام خلیج فارس بود.

نقشه خلیج فارس در موزه شیخ سعید آل مکتوم حاکم پیشین دبی که در آن کلمه “Persian” به طرز ناشیانه‌ای پاک شده است

دولت‌های عربی رفته رفته از به کار بردن نام خلیج فارس سرباز زدند. در سال 1960 پس از امضای پیمان صلح کمپ دیوید و قطع ارتباط ایران و مصر، سران شرکت‌کننده در کنگره حزب بعث در دمشق طی جلسه‌ای خواستار تغییر نام خلیج فارس به نام جعلی خلیج عربی بدون هیچ سند و مدرک قانونی شدند. به دنبال این تصمیم، و به منظور دستیابی به مقاصد سیاسی، نام تاریخی “خلیج فارس” از کتاب‌های درسی کشورهای عربی حذف و نام جعلی “خلیج عربی” جایگزین آن شد.

هرچند ذکر تمام اسناد موجود در اثبات نام خلیج فارس به صدها صفحه کتاب نیاز دارد، اما برای مروری دوباره بر سوابق تاریخی ثبت شده از خلیج فارس، برخی از کهن­ترین این اسناد را در ادامه آورده شده است. برخی از این اسناد مربوط به دوران پیش از میلاد مسیح (ع) می­باشند.

 اسناد تاریخی در اثبات نام خلیج فارس

از قرن پنجم پیش از میلاد نام این منطقه خلیج‌فارس بوده است. در واقع، یونانی‌ها و رومی‌ها و پس از آنها روم شرقی و امرای عباسی و جغرافیادانان اسلامی همواره این نام را برای این آبراه بکار برده‌اند و در کتب تاریخی از جمله طبری، یعقوبی و مسعودی نیز همین نام به کار رفته است. پس از ورود پرتغالی‌ها و اسپانیایی‌ها نیز شاهدیم که در اسناد آنها هم این نام مورد استفاده قرار گرفته و در برهه‌‌ای که انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها وارد می‌شوند نیز نام خلیج‌فارس، همین بوده است و همچنین در دایره‌المعارف بریتانیا، آمریکا، شوروی سابق و در اسناد سازمان ملل متحد نام خلیج‌فارس پایدار مانده است.

نقشه‌ای مربوط به سال 1689 در دانشگاه آمستردام

 

در تمامی نقشه‌ها و اطلس‌های کهن و امروزی آبراه جنوب ایران “خلیج فارس” نامیده شده است. در کشورهای عربی نیز تا دهه 70 این آبراه “خلیج فارس” نامیده می‌شد. برای نمونه، در اطلس “العراق فی الخوارط القدیمه” به ترسیم دکتر احمد سوسه (بغداد 1959) شامل 40 نقشه از منابع عربی قرون وسطی. در نقشه‌های ارائه‌شده از سوی کشورهای عربی به دادگاه بین‌المللی برای حل اختلافات پیرامون خطوط مرزی نام “خلیج فارس” ذکر شده است. در اطلس “کویت فی الخوارط العالم” نیز نام “خلیج فارس” در نقشه‌ها به کار رفته است. در اطلس “”Alkuwait Ghara fi Alkharaet Altarikhieh” حدود 200 نقشه وجود دارد که در آن‌ها نام خلیج فارس به کار رفته است.

نقشه پیترو کوپو ایتالیایی مربوط به سال 1520

 

 

کارشناسان و پژوهشگران سازمان ملل که درباره سابقه تاریخی نام “خلیج فارس” مطالعات انجام دادند، یکپارچه به این نتیجه رسیدند که نام این آبراه “خلیج فارس” است. در طول قرن‌های پیشین، و دستکم در طول 2500 سال گذشته، یعنی از زمان امپراطوری پارس‌ها ، تاریخ‌نگاران این منطقه آبی را “خلیج فارس” می‌خوانده‌اند. آرنولد ویلسون، در یکی از کتاب‌هایش در سال 1928 در این باره اشاره می‌کند: “نه در گذشته و نه در زمان حال، هیچ کانال آبی‌ای به اندازه خلیج فارس مورد توجه زمین‌شناسان، باستان‌شناسان، جغرافیدانان، بازرگانان، سیاستمداران، کاوشگران و دانشمندان قرار نگرفته است… این کانال آبی دستکم از 2200 سال گذشته همواره دارای هویتی ایرانی بوده است.”

نقشه ایران  توسط بوئن  1747 در دوره افشاریه که نام “Persian Sea” “دریای پارس” در آن به وضوح قابل مشاهده است

این نقشه را امانوئل بوئن جغرافی‌دان بریتانیایی ترسیم کرده است

 کمتر  سند مکتوبی از پیش از امپراطوری پارس‌ها به جای مانده است، اما در تاریخ و فرهنگ شفاهی، ایرانیان این آب‌ جنوبی را “دریای جم”، “دریای ایران” و “دریای پارس” می‌خواندند. در طول سال‌های 330 تا 559 پیش از میلاد، همزمان با حکومت امپراطوری پارس‌ها بر ناحیه خاورمیانه امروزی، به خصوص تمام منطقهخلیچ فارس و بخش‌هایی از شبه جزیره عربستان، نام “دریای پارس” به کرات در اسناد نوشتاری قید شده است.

نقشه ای مربوط به زمان صفویه به ترسیم اسحاق تیرون

 

فیثاغورث نیز در سفرنامه خود این آبراه را “دریای پارس” نامیده است. در طول تاریخ “خلیج عربی” نه “خلیج فارس”، بلکه دریای سرخ بوده است.

یکی از مهم‌ترین اسناد در این زمینه نقشه جهان به ترسیم هکاتوس (472 تا 509 پیش از میلاد) است. در این نقشه “خلیج فارس” و خلیج عرب (دریای سرخ) به وضوح از یکدیگر تمیز داده شده‌اند.

نقشه جهان به ترسیم هرودوت مورخ یونانی حدود 500 سال پیش از میلاد. در این نقشه نیز خلیج عربی همان دریای سرخ (بحر احمر) امروزی است.

 

در نقشه هرودوت، مورخ مشهور یونان (425 تا 484 پیش از میلاد) نیز خلیج عربی همان دریای سرخ امروزی معرفی شده است.

خلیج فارس در نقشه هکاتئوس مربوط به 500 سال پیش از میلاد

 

نقشه‌های بسیاری که تا قرن هشتم توسط دانشمندان و جغرافیدانانی مانند هکاتئوس، هرودوت، کلودیوس بطلیموس، … و در دوران اسلامی، محمد بن موسی خوارزمی، ابو یوسف اسحاق کندی، ابوریحان بیرونی و غیره ترسیم شده‌اند ذکر شده است که دریای بزرگی در جنوب ایران به نام “دریای پارس”، “خلیج پارس”، “دریای فارس”، “خلیج فارس”، “بحر فارس”، سینوس پرسیکون (به لاتین به معنای خلیج پارس) و “مار پرسیکوم”(به لاتین به معنای خلیج پارس) و … قرار گرفته است. در کتابی به نام “Persilus Aryateria ”جهانگردی یونانی مربوط به قرن یکم پس از میلاد دریای سرخ را خلیج عربی، اقیانوس هند را “دریای آریاتریا”،آب‌های ساحل عمان را “دریای پارس” و خلیج جنوب ایران را “خلیج فارس” نامیده است.

 

نقشه مصر در زمان عثمانیان که در آن خلیج فارس با عنوان “خلیج العجم” مشخص شده است

از سال 1507 تا 1960 در دستکم ده قرارداد میان کشورهایی مانند کویت، عربستان، عثمانی، امارات عربی، به زبان انگلیسی و عربی، نام “خلیج فارس” به کار رفته است. برخی از این قراردادها از این قرارند:

1. قرارداد منع برده‌داری1947.

2. قرارداد دائمی صلح 1853

3. پیمان خرید و فروش برده 1856

4. قرارداد استقلال کویت (این سند در 19 ژوئن 1961 در دبیرخانه سازمان ملل به ثبت رسید)

5. پیمان تعیین خطوط مرزی عراق و کویت در سال 1996

 

دستورالعمل سازمان ملل برای استفاده از نام خلیج فارس

در سال 1994 سازمان ملل متحد دستورالعملی ویرایشی صادر کرده که در آن استفاده از نام صحیح “خلیج فارس”، الزامی شده است.

دستورالعمل دبیرخانه سازمان ملل در مورد رعایت نام کامل “خلیج فارس” در مکاتبات رسمی، آثار و بیانیه‌ها

در این دستورالعمل به تاریخ 18 اوت سال 1994 آمده است: ” بار دیگر توجه کارکنان به دستورالعمل ویرایشیST/CS/SFR.A/29 در خصوص استفاده از نام “خلیج فارس” جلب می‌شود. هدف از این الحاقیه این است تا نسبت به استفاده دقیق از این عبارت در مستندات، انتشارات و بیانیه‌های آماده شده از سوی دبیرخانه، دقت مبذول گردد.”

این عبارت در دستورالعمل مزبور بیشتر جلب توجه می‌کند: “عبارت کامل “خلیج فارس” در تمام موارد باید به جای عبارت کوتاه‌تر “خلیج” مورد استفاده قرار گیرد. حتی در صورت تکرار عبارت نیز باید عبارت کامل [خلیج فارس] درج شود.”

نشنال جئوگرافیک و تحریف نام خلیج فارس

با این که تحریف نام خلیج فارس به سال‌ها پیش بازمی‌گردد، در پی چاپ نقشه‌ای در یکی از شماره‌های مجله نشنال جئوگرافیک در سال 2004 بود که این موضوع توجه همگان را به خود جلب کرد. در این نقشه نام “خلیج عربی” در اندازه کوچک‌تر و داخل پرانتز در کنار نام “خلیج فارس” نوشته شده بود.

در پی این اقدام نشنال جئوگرافیک، ایران فروش این مجله را ممنوع و از فعالیت گزارشگران این مجله در ایران جلوگیری کرد و خواستار تصحیح اشتباه شد.

تحریف نام خلیج فارس در نقشه منتشر شده از سوی نشنال جئوگرافیک

 مردم نیز بیکار ننشستند و دست به نوعی حمله و یا به اصطلاح “بمباران گوگلی” زدند. بمباران گوگلی به مفهوم تلاش جهت افزایش رتبه عبارات مختلف به هنگام جستجوی آن عبارات از طریق موتورهای جستجوگر می باشد. این اتفاق زمانی روی می دهد که تعداد لینک های صفحه مورد نظر به میزان قابل ملاحظه ای زیاد باشد. تعداد لینک های صورت گرفته بر یک صفحه یکی از مهمترین عوامل در رتبه بندی وب سایت ها توسط گوگل و دیگر موتورهای جستجوگر بوده و موجب تعیین جایگاه آن سایت به هنگام جستجو می گردد.

 بمباران گوگلی در این مورد به مفهوم وجود تعداد قابل ملاحظه ای لینک بر روی وب سایت ها و وبلاگ هایی است که دارای نام خلیج فارس می باشند. این کار موجب افزایش رتبه این سایت به هنگام جستجوی عبارتPersian Gulf در گوگل و سایر موتورهای جستجوگر می گردد.

گروهی از وبلاگ نویسان ایرانی نیز در اعتراض به اقدام این موسسه اقدامی هماهنگ را سازماندهی و اجرا کرده اند..این وبلاگ نویسان، صفحه ای در شبکه اینترنت به راه انداخته اند به اسم خلیج عربی اما وقتی کاربران وارد این صفحه می شوند، با این جمله روبرو می شوند که “خلیجی با این نام وجود ندارد”.

صفحه‌ای که کاربران پس از جستجوی نام خلیج عربی با آن روبرو می‌شدند

در نهایت، نشنال جئوگرافیک تسلیم شد. در 30 دسامبر 2004 نسخه جدیدی از این اطلس را منتشر ساخت، این بار بدون عبارت داخل پرانتز و با این توضیح که: “این آبراه که از نظر تاریخی خلیج فارس نام دارد، از سوی برخی خلیج عربی خوانده می‌شود.”. 

گفتنی است توضیح مشابهی نیز در خصوص جزایر سه گانه ایرانی خلیج فارس نیز داده شده است که این جزایر مورد ادعای امارات و اشغال شده از سوی ایران می‌باشند.**

تصویر نقشه اصلاح شده نشنال جئوگرافیک با توضیح در مورد نام خلیج فارس

بمباران گوگلی در این مورد به مفهوم وجود تعداد قابل ملاحظه ای لینک بر روی وب سایت ها و وبلاگ هایی است که دارای نام خلیج فارس می باشند. این کار موجب افزایش رتبه این سایت به هنگام جستجوی عبارتPersian Gulf در گوگل و سایر موتورهای جستجوگر می گردد.

گروهی از وبلاگ نویسان ایرانی نیز در اعتراض به اقدام این موسسه اقدامی هماهنگ را سازماندهی و اجرا کرده اند..این وبلاگ نویسان، صفحه ای در شبکه اینترنت به راه انداخته اند به اسم خلیج عربی اما وقتی کاربران وارد این صفحه می شوند، با این جمله روبرو می شوند که “خلیجی با این نام وجود ندارد.”

در نهایت، نشنال جئوگرافیک تسلیم شد. در 30 دسامبر 2004 نسخه جدیدی از این اطلس را منتشر ساخت، این بار بدون عبارت داخل پرانتز و با این توضیح که: “این آبراه که از نظر تاریخی خلیج فارس نام دارد، از سوی برخی خلیج عربی خوانده می‌شود.”

بازی گوگل در زمین اعراب حاشیه خلیج فارس

حذف نام خلیج فارس از روی نقشه گوگل

به تازگی گوگل نیز نام “خلیج فارس” را از روی نقشه خود حذف کرده است. این اقدام خشم ایرانیان را برانگیخته است. این که این فضای آبی میان ایران و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس اکنون در نقشه‌ گوگل بی‌نام است خود نشانگر حساسیت بالای این موضوع است.

شرکت گوگل ادعا کرده است که دلیل نشان ندادن نام خلیج فارس در سرویس نقشه‌اش – گوگل‌مپ – این است که می‌خواهد وارد مناقشه‌های سیاسی بر سر نام این دریا نشود.

مایکل دالوو، مدیر روابط عمومی شرکت گوگل در بریتانیا در مصاحبه­ای گفته این شرکت هیچ گونه “موضع سیاسی نمی‌گیرد” و از آن‌جا که “بعضی از مردم دنیا این آبراهه را (Arabian Gulf خلیج عربی) می‌نامند، برای پرهیز از ورود به یک مناقشه سیاسی، نامی برای این خلیج روی نقشه‌اش ظاهر نمی‌شود.”

گوگل می‌گوید: “سیاستش این نیست که همه مناطق جهان را روی سرویس نقشه‌اش نامگذاری کند.” اما این شرکت مثالی از دریا یا منطقه دیگری در جهان که مثل خلیج فارس، نامی برای آن روی سرویس نقشه‌اش ظاهر نشود، ارائه نکرد.
این در حالی است که در نرم‌افزار دیگر این شرکت به نام گوگل‌ارث، نام‌های خلیج فارس و خلیج عربی در کنار هم نمایش داده می‌شوند.

سخنگوی گوگل گفته این نرم‌افزار کلاً جزئیات بیشتری نسبت به گوگل‌مپ نمایش می‌دهد و عبارت “خلیج عربی” را “برای کمک به کاربرانی که خلیج فارس را به نامی دیگر می‌شناسند” در نرم‌افزار “گوگل‌ارث” وارد کرده است.
گوگل گفته سیاست کلی‌اش درباره نام‌ها، استفاده از “نام‌های مورد استفاده ساکنان منطقه” است و چون بعضی ساکنان حاشیه جنوبی خلیج فارس از نام دیگر استفاده می‌کنند، آن را در گوگل‌ارث در کنار نام خلیج فارس نمایش می‌دهد.

مردم ایران این بار نیز به کمک ابزار “بمباران گوگلی” سعی در خنثی کردن این قدام نموده‌اند.

دستورالعمل خبرگزاری رویترز برای تحریف نام خلیج فارس

خبرگزاری رویترز نیز همراه با دیگر نشریات و رسانه‌هایی که با اعراب حاشیه‌خلیج فارس قرارداد جعل نام بسته‌اند، در بخش راهنمای نگارش خبرنگاران خود، به جای واژه خلیج فارس، واژه خلیج را جهت استفاده خبرنگاران خود پیشنهاد داده است.

دستورالعمل رویترز برای استفاده از واژه خلیج به جای نام “خلیج فارس”

نظر تاریخ‌دانان و محققین در مورد نام خلیج فارس

نام خلیج فارس به قدری بدیهی و مستند است که تمامی تاریخ‌دانان بی‌طرف با نگاه کارشناسانه صحت این نام را تأیید کرده‌اند.

دکتر پیروز مجتهدزاده کارشناس مسائل سیاسی در این باره ‌می‌گوید:

نام خلیج  فارس از لحاظ تاریخی به ایران قدیم و یونان قدیم برمی گردد و جغرافی‌دانان عرب و دیگران تا مدتهای مدید نام خلیج فارس را به کار می بردند.

وی اظهار داشت: مناطق جنوب خلیج فارس متعلق به ایران بود ولی انگلیسی‌ها سال 1850 وارد این مناطق شدند و با شیوخ قاسمی توافقنامه امضا کردند و آنها را تا سال 1935 تحت قیمومیت خود درآوردند. شیوخ قاسمی تا سال 1950 گذرنامه نداشتند و با گذرنامه های ایرانی تردد می کردند و پول رایج آنها هم ریال ایران بود.

 

دکتر پیروز مجتهدزاده – کارشناس مسائل سیاسی و استاد دانشگاه تربیت مدرس

این استاد دانشگاه با اشاره به روند تاریخی تلاش برای جعل نام خلیج فارس نوشت: در این دوره (نیمه اول قرن بیستم) بود که افسر استعماری بریتانیا در بحرین، سر چارلز بلگریو (Charles Belgrave) پس از تکمیل برنامه ایران‌زدایی قبایل عربی وابسته به ایران در کرانه‌های جنوبی خلیج فارس، در سال ‪ ۱۹۳۵‬به دولت خود در لندن پیشنهاد داد از آنجا که کار عربی کردن جنوب خلیج فارس تا آن تاریخ کامل شد، هنگام آن فرا رسیده است که آنان نام خلیج فارس را نیز به خلیج عربی تغییر دهند، ولی پرونده پیشنهادی او مورد بی‌اعتنایی دولتش قرار گرفت.

 

چارلز بلگریو در کنار شیخ سلمان بن حمد آل خلیفه حاکم بحرین از 1942 تا 1961

 

مجتهدزاده می‌افزاید: بلگریو ایده‌های استعماری خود را متوقف نکرد و در دهه ‪ ۱۹۵۰‬به عنوان مشاور شیخ بحرین، او را وادار کرد تا از نام جعلی یاد شده استفاده کند. این خبر که از سوی بی‌بی‌سی پخش شد، سخت مورد اعتراض دولت ایران قرار گرفت. اگرچه بی‌بی‌سی در واکنش به آن اعتراض، قویا متعهد شد که از تکرار نام جعلی به جای نام تاریخی خلیج فارس که اصالتش مورد تایید کمیسیون سازمان ملل برای یکپارچگی نام‌های جغرافیایی بوده است، خودداری خواهد کرد.

دکتر محمد عجم:

تا آنجایی که من تحقیق کرده ام اولین کسی که  نام خلیج فارس را تحریف کرده و از کار دفاع کرده  است   رودریک اوون بوده است او همکار چارلز بلگریو  بود کتابی  نوشت بنام حبابهای طلایی در خلیج عربی

 The golden bubble Arabian gulf documentary.

 و در مقدمه  کتاب خود نوشت  چرا خلیج عربی ؟ من هرگز نقشه ای یا نوشته ای ندیده ام که خلیج عربی گفته باشد ولی بهتر است بگوییم خلیج عربی چون مردمان سواحل این خلیج عرب هستند و ادب حکم می کند که خلیج عربی بکار بریم .

او  این کتاب را در اوج دشمنی بریتانیا با ایران نوشت زمانیکه نفت ملی شده و دست طمع پیر استعمار از نفت ایران کوتاه شده بود طبیعی بود که  به عنوان یک انگلیسی از منافع انگلستان حمایت کند و ضد منافع ایران بنویسد. تا قبل از او هیچ فردی در دفاع از  تحریف نام خلیج فارس سخن ننوشته است و در هیچ نوشته و مکتوب عربی خلیج عربی بکار نرفته است. تا زمانیکه کتاب او در سال 1958  در  المجله العربی در کویت معرفی شد و نام تحریف شده  وارد ادبیات عرب گردید. این کتاب تحت عنوان فقاهة الذهبیه فی خلیج عربی ترجمه شد.  رئیس جمهور عراق قاسم  همان سال و ناصر در سال 1964  خلیج عربی بکار بردند . از این زمان این واژه کم کم  وارد رسانه های عربی شد بخصوص در کویت و عراق.

دکتر نجیبی استاد ادبیات فارسی نیز درباره نام خلیج فارس گفته است:

برخی از جغرافی نویسان قدیم اسلام مفهوم خلیج فارس را وسیع‌تر گرفته و آن را به تمام دریای جنوب ایران اعم از بحر عمان و خلیج فارس و حتی اقیانوس هند اطلاق کرده‌اند.

وی با اشاره به کتاب حدود عالم من المشرق الی مغرب که قدیمی‌ترین کتاب جغرافیا به زبان فارسی است و در 372 هجری تالیف یافته بیان می‌کند: در این کتاب نیز نام این دریا خلیج پارس آمده “خلیج پارس از حد پارس برگیرد با پهنای اندک تا به حدود سند” و در آن چنین نوشته شده است .

هم‌چنین محمد بن نجیب بکیران در کتاب جهان نامه که نسخه آن در روسیه چاپ شده و از تالیفات فارسی همان قرن است می‌نویسد”بحر کرمان پیوسته است به بحر مکران و جزیره کیش که مروارید از آنجای آورند در این دریاست و چون از بحر کرمان بگذری بحر پارس باشد و طول این دریا از حدود عمان تا نزدیکی سراندیب بکشد و بر جانب جنوب او جمله زنگبار است” که این خود دلالت بر قدمت نام خلیج فارس می‌کند.

این استاد دانشگاه به وجود نام خلیج فارس در کتاب های قبل از میلاد مسیح اشاره و عنوان کرد: (استرابن) جغرافی دان معروف یونانی که در نیمه آخر یک قرن قبل و یک قرن بعد از میلاد میزیست مکرر همین نام را در جغرافیای خود در مورد خلیج فارس بکار برده است و مخصوصا می‌نویسد که عرب‌ها بین دریای سرخ ( بحر احمر) و خلیج فارس جای دارند.

محمدرضا سحاب، مدیر موسسه جغرافیایی سحاب نیز درباره تحریف نام خلیج فارس می‌گوید:

پس از کودتای 23 در عراق عبدالکریم قاسم برای نخستین بار به صورت رسمی نام مجعول (خلیج عربی) را به جای خلیج فارس به کار برد و دولت ایران فقط به اعتراض به او بسنده کرد و به این ترتیب ما هنوز درگیر پرونده منحوس خلیج عربی هستیم.

 

محمدرضا سحاب، مدیر موسسه جغرافیایی سحاب

سحاب در اثبات نام خلیج فارس به سند قابل توجهی اشاره می‌کند: سال 65 اطلسی توسط دکتر احمد سوسه استان دانشگاه بغداد با عنوان اطلس العراق «فی الالخواص القدیمه» تالیف شد که پدرم – عباس شهاب – حاشیه‌نویسی ان را انجام داد اما در چاپ دوم این اطلس که مدتی بعد از کودتای عبدالکریم قاسم چاپ شد اسامی «فارس» و «فارسی» به طور ناشیانه ای مخدوش و کلمه «عرب» یا «عربی» به جای آن نوشته شده بود. وی با اشاره به اقدام نشنال جئوگرافیک در جعل نام خلیج فارس گفت: در آن زمان پدرم فوت کرده بود و من کتابی را در جواب این اقدام تالیف کردم و با حمایت وزیر ارشاد وقت 5 هزار جلد از این اطلس به دو زبان فارسی و انگلسی چاپ و به موسسات معتبر ارسال شد.

هدف از تحریف نام خلیج فارس

داوود هرمیداس باوند استاد حقوق و روابط بین الملل بر این باور است که تغییر نام خلیج‌فارس یکی از مظاهر استعماری بریتانیا بود که اعمال حاکمیت ایران را از سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در منطقهخلیج‌فارس کمرنگ کند.

.
البته از این موضوع نیز نباید غافل شد که این اقدام می تواند نوعی زمینه سازی از سوی اعراب در جهت تقویت ادعای مالکیت جزایر سه گانه بوموسی و تنب بزرگ و کوچک باشد .

برخی از شرکت‌های خارجی نیز که معاملاتی با شیوخ خلیج‌فارس دارند به خاطر حفظ منافع‌شان از این نام جعلی استفاده می‌کنند. بسیاری از آنها نیز سعی می‌کنند تنها به ذکر نام خلیج[فارس] بسنده کنند.

تلاش کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس برای تحمیل ماهیت عربی بر منطقه را تنها می‌توان در چارچوب اهداف سیاسی و قومیتی توجیه کرد. چرا که در برابر انبوه اسناد و نقشه‌های مؤید نام “خلیج فارس”، حتی یک برگ سند معتبر دال بر صحت ادعای آن‌ها وجود ندارد. همراه شدن این کشورهای نوظهور و تازه استقلال یافته که تا همین چند ده سال پیش اثری از آن‌ها بر روی نقشه‌های جغرافیایی نبود، با کشورهای غربی و سرازیر شدن درآمدهای نفتی این توهم را در حکام و شیوخ این کشورها به وجود آورده که می‌توانند تاریخ و هویت نداشته خود را با فشار سیاسی و تبلیغات و خرج کردن دلارهای نفتی کسب کنند. در این میان حمایت‌های غرب در تحریک شیوخ حاشیه‌نشین نیز بی تأثیر نبوده و اصولا کشورهای حاشیه خلیج فارس و مدعیان خلیج عربی و جزایر سه گانه به تنهایی و بدون حمایت غرب در حد و اندازه‌های مطرح کردن ادعاهای سرزمینی از این دست نیستند.

با وجود اسناد تاریخی و تایید‌های مکرر سازمان‌های بین‌المللی بر نام خلیج فارس، چرا غرب نیز از ادعاهای خرده-دولت‌های حاشیه خلیج فارس حمایت می‌کند و رسانه‌ها و ابزارهای مجازی تحت اختیار آن‌ها برای روشن نگه داشتن این آتش، هر از گاهی سنگی در تاریکی می‌اندازند و شیوخ حاشیه نشین را به تکرار ادعاهای بی‌پایه وادار می‌کنند؟

 نگاهی دیگر به جعل نام خلیج فارس

مسئله خلیج فارس و جعل نام آن، از مشترکاتی است که در داخل و خارج، همه ایرانیان با هر اعتقاد و گرایش سیاسی، متحد می‌کند و همگی لب به اعتراض به آن می‌گشایند. اما این کشورهای نه چندان دوست را چه می‌شود که دانسته و آگاهانه، عامل اتحاد ایرانیان می‌شوند؟ چه منفعتی در این اتحاد برای آن‌ها دیده شده که در تفرقه انداختن – به عنوان سیاست اصلی آن‌ها – متصور نیست؟ جمع کردن ایرانیان در زیر پرچم ملی‌گرایی و پررنگ‌ شدن حس وطن‌پرستی که در این مورد همواره تاکید بر تاریخ کهن ایران بوده است، چه ارمغانی برای آ‌ن‌ها خواهد داشت؟ پر رنگ شدن تمایلات ملی‌گرایانه در مردم و در تمام سطوح، از بالاترین سطوح سیاسی تا فرد فرد ایرانیان، در راستای کدام منافع این کشورها قابل توجیه و تفسیر است؟

اندکی تحلیل و تفکر در مورد دیگر زوایای این مسئله – علاوه بر تحلیل در سطح اسناد و حقانیت تاریخی نام خلیج فارس – می‌تواند راه را برای واکنش‌هایی هوشمندانه‌تر روشن سازد.

 در پایان برخی از اسناد مربوط به خلیج فارس آمده است.

 دانلود گزارش گروه کارشناسی نام‌های جغرافیایی سازمان ملل در مورد صحت و مستندات تاریخی نام خلیج فارس

برخی از نقشه‌های عربی که در آن بر نام خلیج فارس تاکید شده است.

پژوهش استاد محمد عجم درباره نام‌ خلیج فارس و دریای خزر

 

http://news.bbc.co.uk/2/hi/middle_east/4056543.stm

بیانیه‌های رسمی دبیرخانه سازمان ملل برای استفاده از نام کامل “خلیج فارس”

پژوهش استاد دکترمحمد عجم درباره نام‌ خلیج فارس و دریای خزر

کتابهای ناسیونالیستهای بعثی عراق بن مایه برای تخریب هویت ایرانی

کتابهای ناسیونالیستهای بعثی عراق بن مایه برای تخریب هویت ایرانی

پوپیرار فردی است که با بن مایه قرار دادن کتابهای ناسیونالیستهای عرب و بعثی دهه 50 تا 70 میلادی  و کتابهای سلفی تکفیری بسختی بر تاریخ و فرهنگ ایران می کوبد و سراسر تاریخ ایران را انکار می کند و زبان فارسی را ناقص دانسته و افسوس می خورد که چرا زبان عربی زبان رسمی ایران نشده است. او مدعی بود که خلیج فارس سند ندارد و همه سندها و نقشه ها ساخته یهودیان و باستان گرایان فارسی است.

البته او بکلی فراموش کرده است که همه مفسران قران و کتابهای فاخر عربی تا 50 سال قبل  هیچ نامی غیر از بحر فارس و خلیج فارس برای  دریای جنوب ایران بکار نبرده اند. او پس با استدلال ناشیانه خود آن علما را نیز در ردیف یهودیان  قرار داده است. وی مدعی شده است که نام خلیج فارس هیچ سندیت ندارد و این نام را به اشتباه بر خلیج اطلاق کرده اند و در دوره استعمار رایج شده است و زبان فارسی کلمه ای به زبان عربی صادر نکرده و زبان عقیم و نا کارآمد، خام، سترون و تازه ساز است و فرهنگستان زبان فارسی نیز نمی تواند این زبان سترون را از مرگ نجات دهد.

در رد نظریه عجیب نامبرده در مورد عقیم بودن فارسی، یکی از زبانشناسان در مقالات متعددی مستند به کتابهای عربی بر تاثیر شگرف زبان فارسی بر زبان و ادبیات عرب تاکید کرده و در مورد 5 هزار واژه عربی شده از فارسی استدلال نموده است.( مانند نهی و مشتقات آن از” نه”- فن و مشتقات و قالب های مختلف آن (فن – فنان فنون-و …) از فند از پند.سراج از چراغ- جناه  از گناه – شمندر از چغندر و ….) به استناد زبانشناسان عرب هیچ زبانی به اندازه فارسی بر عربی تاثیر نگذاشته است و بسیاری از واژگان که به عربی شهرت دارندمانند اسطرلاب – نهی – الکل-  خنجر- و.. … در حقیقت فارسی و یا معرب شده از فارسی هستند. در رد ادعای ایشان در مورد خلیج فارس” کتاب اسناد نام خلیج فارس میراثی کهن و جاودان”  همشهری  با ارائه فهرست نام سیصد منبع و سند عربی : مانند کتاب تاریخی، حدیٍث – تفسیر قرانی و کتاب های نوشته شده و اسناد حکومتی و قراردادهای عربی به زبان عربی تا قرن بیستم که همگی نام خلیج و بحر فارس را دارند ثابت کرده است که  حتی یک سند عربی در تائید نام خلیج . ع . ر.ب ی وجود نداردو آنچه پو پیرار گفته مصداق واقعی آن  دریای عرب امروزی است. که هسچ سندیت ندارد و استعمار آن را رایج کرده است.  همچنین پاسخ کوبنده در  زبان فارسی در دهکده جهانی تاثیر زبان فارسی بر عربی و تاثیر آن بر سایر زبانها  تاثیر زبان فارسی بر زبان و ادبیات شبه قاره هند و دو کتابی که در مورد اثبات وجود 5 تا 7 هزار واژه فارسی در زبانهای عربی – ترکی – هندی و اردو صحبت می کند. این اسناد آنقدر محکم و کوبنده است که کوچکترین اعتباری برای پور پیرار و مدافعان او باقی نمی گذارد.  بخشی از نوشته های پورپیرار کپی و ترجمه مطالبی است که قبلا حزب بعث عراق در چند جلد کتاب تاریخ تمدن عراق 1976- 1980 منتشر نموده است.

به عنوان فردی که نسبت به  دیدگاههای باستانگرایانه و ایران باستان پرستی هم هیچ گاه نظر خوشی نداشتم  نظرم این است که اگر کسی بیاید تبر بت شکنی بردارد و بت هایی را که برای دل خوش کنک خود ساخته ایم، بشکند و نشان دهد به راستی چه بوده ایم و چه داشته ایم، باید از او استقبال کرد و قدر کارش را دانست .

اما هرچه در خواندن کتاب پورپیرار پیشتر رفتم ،از آن خوشبینی بیشتر کاسته شد. استدلال هایشان گرچه به زبانی قاطع و کوبنده و گزنده بیان می­ شود، به هیچ رو در اثبات مدعاهای شان کافی نیست. حرفهای درست هم دارند؛ اما اغلب ، نتیجه ای که از این حرفها می­گیرند ، درست نیست یعنی آن مقدمات به این نتیجه ختم نمی ­شوند. و در حالی که مورخان دیگر را به دلیل گزارشها و دعوی های غیر مستند و غیر قابل اثبات رد می­ کنند، خود حدسها و فرضیه هایی را قاطعانه مطرح می­ کنند که دلیل قانع کننده­ای همراهشان نیست. و بعد هم اینکه در نهایت ، کارشان کشیده به انکار هرگونه فرهنگ و تمدن برای ملت ایران . و اگر بگوییم ایشان در کتابشان ملت ایران را کرده اند یک پول سیاه ، سخنی به گزاف نگفته ام.

   شاید دربارة هریک از نکته ها و احکام ایشان که برخی در یک فصل و برخی در چند صفحه یا حتی چند سطر برگزار می­ شوند، فصلی یا کتابی بتوان نوشت و به همین دلیل است که ایشان پیشنهاد  می­ کنند دانشجویان این نکته ها را به عنوان موضوع پایان نامه های خود برگزینند. پیشنهاد خوبی است ؛ اما تا موقعی که آن دانشجویانی که قرار است این تزها را بنویسند پیدایشان شود، آیا باید حرفهای ایشان را پذیرفته شده و تثبیت شده بینگاریم ؟ از این روست که می کوشم ، در حد یک مقاله، به مهمترین نکته های مطرح کردة ایشان پاسخ گویم و روشن است که ناچار به همة نکته ها در حد ایجاز و اشاره خواهم پرداخت، وگرنه نگه داشتن این نقد در حد یک مقاله نا ممکن خواهد بود. و البته ما فقط می­ کوشیم ببینیم آیا دعوی هایی که ایشان مدعی اثبات آن هستند، به راستی اثبات شده اند یا نه، و نمی­ خواهیم به جای آنها دعوی ها یا نظریات دیگری مطرح کنیم . و نیز البته فقط به استدلال هایی که تا کنون مطرح کرده اند کار داریم؛ اما چه بسا که برای همین دعوی ها بتوانند دلایل تازه ای هم مطرح کنند که ما هم قانع شویم. کار تخریب پایه های عمارت سست بنیاد و کج ساختة تاریخ نویسی معهود ایرانی را با ارائة این نظریه آغاز می­ کنند که آن کوروش که تاکنون در کتابها خوانده ایم و می­ شناسیم ، با واقعیت تاریخی وفق ندارد و کوروش در واقع امر یک سرکردة خونریز و خشن غیرایرانی است که از جایی در استپ های روسیه و شاید از میان سکاهای پارادریا ( و در کتاب دوم کشف می­کنند که از میان قوم خزر) با پول و سرمایة یهودی راه افتاد تا امپراتوری بابل را در هم کوبد و انتقام پراکندگی اسباط یهود را از جانشینان بخت النصر بگیرد. و این کشفی است که به عقیدة ایشان، بنیاد تاریخ و تاریخ نویسی شرق و بین النهرین را تکان خواهد داد .

   آن کوروش تبلیغاتی و ساختگی جشنهای دو هزار و پانصد ساله را امروز، در دورانی که شاه و سلطنت مقوله هایی متعلق به تاریخ شده اند، کمتر کسی باور دارد. اما کوروش ساختة تاریخ نویسان نیز آن نیست و آنان دست به یکی نکرده اند تا چنان کوروشی دروغین بسازند. در واقع ، تردید در اصل و نسب هخامنشیان (البته نه پادشاه بودن خود کوروش) در تمام نوشته های آنان حضور دارد و راستش ، نظریات اخیر آقای پورپیرار هم پایه اش در همان تردیدهای آنان است، که نه نادر بوده، نه معدود، نه محدود. شاهدش یکی اذعان خود ایشان به اینکه « تردید قدیم و هفتاد سالة آقای پیرنیا در شجره نامة هخامنشیان افتخار پیش آهنگی در این توجه را بدیشان می­ بخشد »، یکی دیگر همان تردیدهای مکرر پی یر برایان در منبع دیگر استنادی ایشان، « تاریخ امپراتوری هخامنشیان ». ساختگی بودن  « کتیبه های آریارمنه و آرشام » در بسیاری از منابع آمده؛ و سرآخر از همان کتاب «تاریخ ایران کمبریج » که به دردنخور بودنش را قبلاً اعلام کرده اند، اعتراف صریح به معجول بودن شجرة نسب کوروش و داریوش را نقل می­کنند. پس مشکوک یا مجهول یا مجعول بودن تبار هخامنشیان کشف تازه ای نیست . و اگر ایشان حرف تازه ای زده باشند فقط نسبت دادن این جعل به « توطئة یهود » است. اما آن تاریخ نویسان لابد نمی ­توانسته اند به این راحتی با قائل شدن به یک توطئة فرضیِ موهوم ، همة آن تردیدها را حل و فصل کنند و از این رو دعوی های کتیبه ها را با قید تردید در کتابهاشان آورده اند. در مورد داریوش هم از مجموع حرفهای مورخان جز این بر نمی­ آید که او سرداری در سپاه کمبوجیه بوده است.

   اما از نفی تبار شاهانه برای هخامنشیان، تا این ادعا که خود کوروش هم شاه نبوده است و اساساً اول دم دروازة بابل و سپس در ایران ظاهر شده، راهی دراز در پیش است. تردیدهای یادشده در بالا، و دلایل و شواهدی که ایشان در تکمیل آنها در کتاب خویش آورده اند، چیزی بیش از این را نمی­ تواند ثابت کند که کوروش و داریوش از یک خانوادة شاهی برنخاسته­ اند و تمام یا بخشی از شجره نامة ادعایی­شان درست نیست . اما اثبات نمی ­کند که خود کوروش هم پیش از تسخیر بابل پادشاه انشان نبوده است. او در مقام پادشاه انشان ابتدا ماد و سارد و سپس بابل را گرفته، و ناگهان دم دروازة بابل پیدا نشده است. ببینیم آیا مراجع مورد قبول خود آقای پورپیرار چیزی جز این می­ گویند. هرودوت و خیلی های دیگر را رها کنیم . ایشان ظاهر اسناد و سالنامه های بابلی را، به عنوان « مدارک بازمانده از بین النهرین هشیار » قبول دارند. همان اسناد، و کتیبه های نبونایید آخرین پادشاه بابل، که هم در کتاب بریان نقل شده هم در  [ کتاب] دیاکونوف هم در [ کتاب ] اومستد ، و … از کوروش قبل از فتح بابل با عنوان پادشاه انشان نام می­ برند. و ایشان هیچ استدلالی علیه این نکته نیاورده اند. همچنین ایشان گویا، با وجود ضدیت با یهود، تاریخ به روایت « تورات » را قبول دارند. بسیار خوب، مگر « کتاب عزرا» ی تورات هم کوروش فاتح بابل را پادشاه پارس نمی­ خواند؟ البته ایشان خواهند گفت واژه ی « پارس » پیش از داریوش به کار نمی ­رفته است و باید گفت انشان . اما این فقط نشان می ­دهد « کتاب عزرا » پس از داریوش تدوین شده، که این را هم می ­پذیرند. پس دو منبع مورد قبول ایشان کوروش را پادشاه انشان دانسته اند. اگر ایشان بر اساس گفتة «  تورات » که قومی از شمال خواهدآمد و بابل را نابود خواهد کرد، نتیجه گرفته اند پس کوروش از شمال آمده، همان « تورات » است که می­ گوید کوروش از انشان آمده. پس او سرکرده ای نبوده که ناگهان دم دروازة بابل سبز شود. و اگر شاه انشان بوده پس امکانات شاهی داشته و دیگر لازم نیست برای حل این مسئله که امکانات فتوحات خویش را از کجا آورده، به پول و سرمایه گذاری یهود متوسل شویم . مگر سناریو را چنین اصلاح کنند که همان انشان را هم با پول یهود گرفته تا بعداً بتواند برود بابل را بگیرد.

   از سویی می­ گویند کوروش در جنگهایی میزان قساوت خود را نشان داده و به همین علت یهود او را برای نقشة خود مناسب دانسته، استخدام کرده ­اند، و از سوی دیگر نخستین فتح او را بابل می ­دانند. پس آن جنگهای آزمایشی کجا انجام شده ؟ و اگر با نسبت دادن ریشة کلمة پارس به « پرسه » و « پارس (سگ)» نتیجه گرفته اند این قوم در آن زمان به تازندگی و وحشیگری معروف بوده، چرا ربط نام پارس با واژة « پارسا » را ندیده گرفته اند؟

   البته اینکه یهودیان او را به فتح بابل تشویق و حتی در این کار به او کمک کرده باشند، بعید نیست ؛اما این هم کشف تازه­ ای نیست و از جمله پیرنیا در « تاریخ ایران باستان » به مساعدت یهود در فتح بابل اشاره دارد. اما کل آن انقلابی که ایشان می­ خواهند در تاریخ نویسی شرق میانه پدید آرند ، عبارت از این است که چون کوروش به یهود اجازة بازگشت به فلسطین داده ،پس در واقع عامل و کارگزار آنان بوده است . و آنگاه به مورخان می­ تازند که چرا این کار کوروش را ناشی از « آزادمنشی » او پنداشته­ اند و این گونه قضاوت های اخلاقی در مورد دو هزار و پانصد سال پیش قابل اثبات نیست. اما واقع امر آن است که اینجا نه توسل به پول یهود لازم است نه به آزادمنشی و انسان دوستی کوروش . کوروش یهود را آزاد کرد ،چون نیازی به ادامة اسارت آنان نمی ­دید، و انگیزه ای برای این کار نداشت . آن عواملی که بخت النصر را واداشت سلطنت یهود را از هم بپاشاند ، دیگر منتفی شده بود. پس چرا کوروش آنان را آزاد نکند و خدابیامرزی برای خود نخرد؟ و از آن گذشته، کوروش مایة چندانی هم نگذاشت . یهودان کشور خود را از دست داده بودند ؛ اما آنچه اکنون به جای آن به دست می­ آوردند اجازة ساختن یک معبد بود. آشور و بابل دولت های فکسنی یهودی را مزاحم امپراتوری خود دیدند و از میان برداشتند. کوروش و هیچ پادشاه هخامنشی دیگری این مزاحمت را دوباره نیافرید. اما ساختن معبد ضرری برای امپراتوری نداشت و سرگرمی خوبی هم بود. و دیدیم که خیلی از یهودان هم برنگشتند ؛ چرا که در همان بابل پول و پله ای به هم زده بودند. یعنی همان هایی که قاعدتاً تأمین مالی ظهور کوروش برای بازگرداندن یهود را بر عهده داشته اند، خودشان برنگشته اند و لابد این همه پول خرج کرده­اند که مفلسان و متدینان بتوانند برگردند. و آنهایی هم که برگشتند نه با همدیگر توانستند بسازند نه با یهودان محل و دیگر اقوام . چنین بازگشتی هدفی نبود که آن قدر خرج کردن و آوردن سپاه از استپ های روس برایش صرف داشته باشد. و کسی که تعجب می­ کند کوروش امکانات فتوحات خود را از کجا آورده، چرا تعجب نمی­ کند که یک قوم آوارة پراکندة معروف به خسّت ، چگونه می ­تواند با پول چند تا صراف و نزولخواری که می­ گویند بین خود داشته، مخارج آوردن سپاه از استپ های روس و گذراندن آنان از کوههای قفقاز و آرارات و از میان اقوام جنگاور سکا و غیره را تأمین کند؟ و آیا مردمی که حتی پس از آزادشدن به دست کوروش نتوانستند بر سر ساختن یک معبد با هم بسازند و با چه مکافاتی و چه وقفه ها ،آن را به پایان رساندند ، می­ توانسته اند در ایام پراکندگی وسیع و اسارت ، چنین کار بزرگی را سازماندهی کنند؟ می­ گویید لعن و نفرین های « تورات » علیه بابل همه به وسیلة کوروش تحقق یافته و بنابراین کار خودشان بوده؛ چون این حرف  های « تورات » همه پس بینی بوده نه پیش بینی ، و شما خود جایی نوشته اید که گویا این وعده های الهی را پس از تحقق آن نوشته باشند. « کتاب عزرا »  که اساساً پس از داریوش نوشته شده و آنچه در « کتاب ارمیا » دیده می ­شود که پایة آن اندکی پیش از ظهور کوروش نوشته شده، نه سخن از تدارک حمله به بابل بلکه مقداری نفرین و ناله است که چون می­ دانیم بر این کتاب هم بعدها افزوده های بسیار وارد شده، اتکایی بدان نمی­ توان کرد.

   این تاریخ نگاران یهودی سدة اخیر نیستند که « تاریخ ما را چنان بازسازی کرده اند که از کوروش دورتر نرود ». کدام تاریخ نویس را دیده­اید که دوران ماد را جزو تاریخ ایران نشمرده باشد؟ و اگر تاریخ عیلام را جزو تاریخ ایران کمتر شمرده اند ، کار یهود نبوده، بلکه ناشی از نظریة نژاد آریایی است که تاریخ ایران را از مبدأ ورود فرضی نژاد آریا شروع می­کند. و حالا که آریایی بازی را کنار گذاشته ایم، قاعدتاً باید تاریخ عیلام را هم بخشی از تاریخ خود بشماریم. اگر بر هخامنشیان تأکید خاصی می ­شود ،  فقط به این دلیل است که پیش از آن هیچ گاه یک « دولت واحد » در سراسر سرزمین ایران حکم نرانده بود. مادها و عیلامی ها فقط بر بخشی از آنچه به عنوان « ایران » می­ شناسیم ،حاکم بودند. ایران به عنوان یک کشور واحد از زمان هخامنشیان پیدا می­ شود و همین ،آنان را « نخستین سلسلة تمام کشوری ایران » ساخته است. این جور حکومت های واحد سراسری را هم در هیچ جای دنیا، حکما و مصلحان و انسان دوستان نساخته اند بلکه اینها به ضرب شمشیر شاهان خونریز و ستمگر بنا شده اند. و تاریخ هر قدر از آنان به نکوهش یاد کند، ملتی که به زور آنان یکپارچگی یافته، اگر به راستی همگن باشد، باقی می ­ماند و پیوستگی های ملی آن در اثر همین یکپارچگی افزونتر هم می ­شود و همین باهم بودن در طول تاریخ بر وجوه مشترک آن ملت می ­افزاید و ملیت را تقویت می­ کند. این نقش را در تاریخ ایران هخامنشیان بازی کرده اند. پیش از آن در این سرزمین اقوام و تجمعهای انسانی فراوان و گسترده ای بودند؛ اما اینها هنوز به مرحلة تشکیل دولت نرسیده بودند. در واقع ، فرایند شکل گرفتن دولت در سرزمینِ ایران عقب تر از بین النهرین بود ؛ چرا که نخستین تمدنها در بین النهرین و در کنار رودهای آن ایجاد شد و نمی ­توانست در سرزمین کم آب و نامساعد ایران پدید آید. و ظاهراً این شکل گرفتن دولت پس از ورود آریاییان انجام شده که بر اقوام بومی ایران سلطه یافته اند. البته همین آریاییان مفروض ، بسیاری از عناصر تمدن و فرهنگ را از آن بومیان اخذ کردند. آن بومیان از میان نرفتند بلکه هویت مستقل خود را از دست دادند. و اگر تازه آمدگان آریایی یا هخامنشی هنری و فرهنگی  نداشته­ اند و « خودشان یک خشت هم بلد نبوده اند روی خشت بگذارند » نمی ­توان گفت پس از ورودشان زندگی در ایران تعطیل شد، بلکه فقط می ­توان گفت توانایی های بومیان در اختیار نوآمدگان قرار گرفته و به نفع آنان استثمار شده اند. اما وقتی بهار به نقل از فردوسی به همین واقعیت اشاره می­ کند و می­ گوید آریاها خود دارای تمدن و خط نبودند و این را از مغلوبان خود آموختند، ایشان این را « باز هم یک افسانة مغشوش دیگر » می­ دانند!

   برای اثبات آنکه کوروش مزدور یهود بوده، دلیلی جز آنکه او اجازة ساختن معبدشان را به آنان داده، لازم نیامد. پس خود به خود ثابت شده است که داریوش هم که ادامة ساختن معبد را، که متوقف شده بود، میسر ساخته مزدور یهود بوده . و سلطه یافتن داریوش، پس از آن ماجرای عظیم گوماتا و طغیان ملل زیر سلطة هخامنشیان، نه کودتایی است برای سرکوب این قیام و در واقع انقلاب عظیم، بلکه کودتایی است برای آنکه یهودان بتوانند دوباره ساختن آن معبد شصت ذراع در شصت ذراع شان را شروع کنند. قومی که در بناکردن یک معبد وامانده است ، موفق می ­شود در امپراتوری­ ای که تا مصر گسترش یافته ، کودتا راه بیندازد. آنگاه تلاشی مجدّانه آغاز می شود برای اثبات آنکه اشتباهات تاریخی « تورات » ، که کارهای کمبوجیه و گوماتا را به اردشیر و خشایارشا نسبت داده، به قصد پنهان کردن نقش یهود در همین کودتای مفروض بوده است. آدم نادان هوس می­کند بپرسد ، یهود چرا به این پنهانکاری احتیاج داشته ، در حالی که در مورد کوروش اصرار داشته نقش خود را مؤثر و برجسته جلوه دهد و همین امر پایة استدلال های آقای پورپیرار شد. و چرا می­خواهد نقش خود را انکار کند؛ در حالی که خود ایشان از  « کتاب استر » نقل کرده اند که یهود با کمال افتخار ، گزارش از کشتاری می­دهند که با اجازة خشایارشا در سراسر کشور کرده اند و صحبت از دهها هزار نفری می­کنند که در این جریان به قتل رسانده اند و گویا ، حتی مقداری هم در آن اغراق کرده اند؟ پس از لو رفتن دخالتشان در کودتا چه باکی می­داشته اند؟ و اصلاً اگر آن اشتباهات تاریخی را مرتکب نمی­ شدند و وقایع کمبوجیه را به صد سال بعد نمی­ بردند، چگونه نقش یهود در آن ماجرا آشکار می­ شد که حالا که غیریهود آن رویدادها را روایت کرده، این نقش آشکار نیست؟ آیا اگر در این روایتها به جای اردشیر بگذاریم کمبوجیه، دخالت یهود در قضیه فوری روشن می ­شود؟ در حالی که کمبوجیه به راستی از آغاز تا پایان سلطنتش آن قدر دشمن برای خویش تراشیده بود که یهود کمترین آنان می­ توانست باشد. و تازه، این داریوش که می­ گویند مزدور یهود بوده ، به خونخواهی همان کمبوجیه ای برخاسته است  که می­ گویند یهود او را به قتل رسانده است . به هر تقدیر، چون اشتباه های « کتاب عزرای » تورات در « کتاب حجی » هم دیده می­ شود که به زمان داریوش منسوب است ، یعنی کتابی از زمان داریوش وقایع خود را به صد سال بعد از خود نسبت می­ دهد، جز این نتیجه ­ای نمی­توان گرفت که در حقیقت هم  « کتاب حجی » و هم « کتاب عزرا » مدتها بعد مدون شده اند و در آن زمان به علت دوری زمانی از ماجرا ، نام قهرمانان داستان به درستی در یاد تدوین کنندگان کتاب نبوده است .

   باری ، این داریوش – مثل کوروش – « پیوندی با باورهای منطقه نداشته » و غریبه بوده . بنابراین باید انتظار داشت از همان استپ های روس ، خدایی یا در واقع خدایانی را با خود همراه آورده باشد. اما ناگهان در « کتیبة بیستون » یکتاپرست می ­شود و اهورامزدا را خدای بزرگ می­ خواند. زرتشتیان امروز از این کتیبة او چونان گواهی بر اینکه از دو هزار و پانصد سال پیش یکتا پرست بوده اند ،استفاده می­ کنند. پس لابد خدایی که این غریبه همراه آورده همین بوده. اما آقای پورپیرار با دلایلی متقن به ما می­ گویند این اهورامزدا نیست و اورمزد است و اورمزد هم یک خدای آشوری است. چه طور یک آدمی که مال این منطقه نیست و با فرهنگ و باورهای آن بیگانه است ، به یک خدای همین منطقه باور دارد؟ خوب شاید از روی مصلحت بوده. اما او که مزدور یهودان است . چرا از میان پیغمبران جرجیس را برگزیده و خدای خود را از آشوریان گرفته که نخستین پراکنده کنندگان یهودند؟ و اگر این یکتاپرستی او ناشی از القای یهود است که دارند با ادیان چندخدایی منطقه می­ جنگند، اصلاً چرا همان خدای یهود را برنگزیده است ؟ و اسم این خدا را هم ایشان مرکب می­ دانند از: اور = شهر + مزدَ = بخشنده . روی هم به معنای بخشندة شهرها . چرا این خدای آشوری نصف دوم اسمش فارسی است ؟ و تازه، همین خدای آشوری را هم در جلد بعدی خلع کرده اند و گفته اند این یک لغتی است که لغت سازان ناکس یهود برای داریوش جعل کرده اند. اما خدایی که فقط یک لغت باشد به چه درد می­ خورد؟ و داریوش با ابراز ارادت به او خواسته چه کسی را گول بزند ؟ خودش ، مردم، خدا، یهود …؟ و چون این نام اهورامزدا یا به قول شما ، اورمزد، بعدها تا آخر ساسانیان در کتیبه ها تکرار می ­شود، آیا باید نتیجه گرفت دین امپراتوری ایران از آشور آمده ؟ ما هویت و سابقة تاریخی و فرهنگی اهورامزدا و رابطه اش با خدایان دیگر در هند و ایران را می­ دانیم . اما این اورمزد بی هویت شما به راستی که یک لغت بیش نیست . اما ساختة شما نه ساختة یهود.

   و چون داریوش گفته این لوحه و کتیبه را دیگران برای او ساخته اند و به او نشان داده اند ( و تا آنجا که می­ دانیم بقیة پادشاهان محترم هم همین عادت را داشته اند)، ایشان نتیجه گرفته اند که این دیگران ،الّا و بلّا ، که غیر از یهود نمی ­توانند باشند. و از این رو حتی نظم امپراتوری داریوش را هم به یهود نسبت می­­ دهند. یهود نزد ایشان مظهر اقتدار و توانایی است . قومی که یک کشور کوچک را نتوانست نگه دارد و تجزیه به دو کشور شد و بعد هم که به کمک کوروش به آن کشور برگشت ، نتوانست دو سال وحدت خود را حفظ کند ، توانسته است برای داریوش آن امپراتوری منظم را ایجاد کند. عجیب تر آنکه می­ گویند همین حرف را در مقدمة کتاب  « از زبان داریوش » ( که ویراستارش بوده اند و همین مؤسسة متعلق به ایشان آن را منتشر کرده)، زده اند. اما وقتی به آن کتاب مراجعه می­ کنیم، می­ بینیم ایشان (بله – خود ایشان) گفته اند مدیریت و سازماندهی بنیان یک امپراتوری و نیز روابط ملی به کمک خرد جمعی چنان مستحکم شد که هنوز ایرانیان به جهان با همان ویژگی های دیرین و نخستین خود، یعنی پندار و گفتار نیک شناخته می­ شوند. و هیچ صحبتی از یهود و این حرفها نیست!

   اما بالاخره پس از این دلایل متقن در اثبات بیگانگی کوروش و داریوش ، باید روشن شود این کوروش از کجا آمده است . در جلد نخست به تقریب گفته بودند کجا؛ اما در جلد سوم، وسط بحث بنی امیه، گویا تازه به کتاب آرتور کسلر به نام « قبیلة سیزدهم » برمی­ خورند که دربارة قوم خزر است که در قرن هشتم میلادی یهودی شدند. فریاد « یافتم یافتم »  ارشمیدس برمی­ آید و می­ گویند قومی که یهودان برای حمله به بین النهرین تجهیز کردند ، همین خزران هستند که البته آن زمان لابد نام دیگری داشته اند و هخامنشی ها همان ها هستند. ببینیم آیا دلایلی که برای این نظریة جنجالی خود عرضه می­کنند ، کافی است یا نه؟ آن دلایل از این قرار است : نویسندگان دوران آغازین اسلام در مورد خزران گفته اند : « حالت عمومی ایشان وحشی است با رفتارهای همانند حیوانات وحشی و خون آشام ». این اولین دلیل برای اینکه اینان همان هخامنشیان هستند.

   دوم اینکه در هنر خزرها و نیز در سازمان نظامی آنان در حدود همین زمان ( یعنی اوایل اسلام ) عناصر ایرانی (و به تصحیح آقای پورپیرار، هخامنشی) دیده می ­شود. لابد اینکه ده قرن پس از سقوط یک امپراتوری گسترده، عناصری از آن در نواحی مجاور نفوذش پیدا شود، می ­تواند دلیل آن باشد که این امپراتوری از آن نواحی برخاسته است ! برای تقویت این استدلال قوی، ایشان یک نظریة جدید بی نیاز به مدرک تهیه می­ بینند مبنی بر اینکه هخامنشیان در گریز از مقابل اسکندر به قفقاز و از آنجا به سرزمین خزران که ملک آبا اجدادیشان بوده، گریخته اند و این عناصر ایرانی ناشی از همین است .

   سوم اینکه « تورات » پیش بینی کرده بود لشکر ویران کنندة بابل، از شمال خواهد آمد . خزرها – یا درواقع نیاکان خزرها – هم که در شمال بوده اند. پس معلوم شد هخامنشی ها همین ها بوده اند .

   چهارم اینکه در گل نبشتة کوروش آمده که او « سرزمین گوتیان و تمامی سپاهیان منده را به فرمانبرداری واداشت ». اگر اینها همسایگان خزرها باشند، معلوم می ­شود کوروش خزر بود. خوب ، گوتیان که می ­دانیم همسایة خزران بوده اند، می ­ماند منده . مگر یادتان نیست در زمان آشور بانیپال دور و بر همین منطقة خزرها سپاهی زیر فرماندهی شاهزاده ای به نام منده داشتیم؟ پس این هم از منده. لابد ایراد می­ گیرید این منده که صد سال قبل از کوروش بوده، خوب باشد. بالاخره منده که بوده! آری ، این قدر دور می­ روند ؛اما به همان « سالنامه های بابلی » نگاه نمی­ کنند که یکی شان می گوید کوروش پادشاه انشان لشکریان فراوان ماندا را شکست داد و این ماندا لقب پادشاه ماد بوده است !

   و امیدوارم یادتان نیاید که در کتابها خوانده بودید گوتیان در زمان کوروش در منطقة کوههای زاگرس و حوالی همین کردستان خودمان می­ زیسته اند؛ هرچند که شاید خاستگاهشان از نواحی مجاور خزران بوده باشد و لذا کوروش آنها را در همین نزدیکی ها شکست داده نه در زادگاه اولیه شان .

   و اما قضیة فرار هخامنشیان از مقابل اسکندر به سرزمین خزران .  این را هم که اسکندر در ادبیات ما گاه چهره ای چندان منفی ندارد، یکی از دلایل منفور شمرده شدن هخامنشیان دانسته اند . اما شاید دلیل اصلی آن پیروزی های شگفت انگیز اسکندر باشد که از او چهره ای افسانه ای ساخت . به هر حال تا اینجا دعوایی نداریم. اما فرار هخامنشیان به قفقاز و سپس سرزمین خزران جز خیالبافی لگام گسیخته چیزی نیست. هخامنشیان اگر هم از جایی آمده باشند ، بعد از سه قرن حکومت در ایران دیگر یک گروه متمایز نبودند و هیچ جا صحبتی از یک قوم متمایز به نام هخامنشی نیست . صحبت از پارسیان هست . اما سپاه ایران که افرادش اغلب نه هخامنشی بودند و نه پارسی ، از هر قومی و ملیتی در آن بود. و چه کسی گفته است که آنان به جایی گریختند ؟ سپاهی بود و شکست خورد و پراکند؛ مسیر فرار پادشاه و سرانش را هم می­ دانیم که از شوش به همدان و سپس به سوی مشرق بوده است . و اسکندر اصلاً به طرف آذربایجان نرفت که کسی از مقابلش به قفقاز بگریزد. آنگاه بر اساس همین داستان تخیلی ، فرضیه ای دیگر ساخته می­ شود و آن اینکه سد سکندر معروفِ افسانه ای ، سدی است که او در  دربندِ قفقاز برای جلوگیری از هخامنشیان که به مسقط الرأس خود گریخته بودند ، ساخته است ؛ چرا که افسانه می­ گوید ،این سد را اسکندر به درخواست مردم برای جلوگیری از یاجوج و مأجوج ساخته. و اینها هم لابد همان هخامنشیان اند. اینجا دیگر ابتدایی ترین اصول داستان نویسی هم مراعات نشده. وقتی مردم از یاجوج و مأجوج به اسکندر شکایت برده اند ، پس اینها قومی بوده اند که قبل از ظهور اسکندر، یعنی در زمان هخامنشیان، از سمت قفقاز حمله می­ کرده اند. پس ایشان می­فرمایند ، هخامنشیان خودشان به خودشان حمله می­ کرده اند! حال آنکه روشن است این یاجوج و مأجوج از اقوام سیت و سکای آن حدود بوده اند. هخامنشیانِ داستان ایشان که تازه شروع کرده اند به فرار ، و کسی چه می ­داند بعدها می­ خواهند دردسر درست کنند!

   می­ بینیم ادعاهای ایشان دربارة خاستگاه هخامنشیان و روابطشان با یهود تا چه پایه سست است . با این حال در مورد اشکانیان و ساسانیان همین مقدار استدلال سست را هم لازم نمی ­بینند و بی هیچ مقدمه ­ا ی ، غیرایرانی بودن را به این دو سلسله هم بسط می ­دهند . پس لابد تنها سلسلة غیر بیگانة قبل از اسلام سلوکیان بوده اند! حال آنکه دست کم در مورد آن دو سلسله ، به روشنی می­ دانیم از کجا آمده اند. اینکه می­ گوییم این سلسله ها بیگانه نبوده اند به این معنا نیست که لزوماً سلسله هایی مردمی یا صالح یا عادل یا فرهنگ مدار بوده اند. داخلی بودن دلیل صالح بودن نیست ؛ و کم نداشته ایم سلسله هایی که از درون همین جامعه برخاسته اند و در ستم به مردم ، کوتاهی نکرده اند.

   مهمتر از بیگانه بودن این سه سلسله، نتیجه ای است که می­ خواهند از اثبات این بیگانه بودن بگیرند. و آن این است که ما ایرانیان در دوازده قرن پیش از اسلام دقیقاً هیچ دستاوردی نداشته ایم و ملتی بودیم بی فرهنگ . البته اینجا برای اینکه به ملت ایران زیاد برنخورد، قدری هم دلداری اش می­ دهند که بله، این بی فرهنگی تقصیر ملت ایران نبوده و مقصر همان سه سلسلة ملعون اند. اما این تعارفی بیش نیست . این را که ملتی نه خط داشته باشد، نه زبان ، نه ادب ، نه کتاب ، نه دین ، نه فرهنگ ، نه دانشمند، نه اسطوره … نمی ­توان به گردن حکومتش انداخت. فرهنگ و زبان و خط را که دولت ها نمی ­سازند؛ ملت ها می­ سازند. مگر آن ملت هایی که به قول ایشان دستاوردهایی داشتند و مثل ما بی فرهنگ نبودند ، فرمانروایان شان همه مظهر عطوفت و مردم دوستی بودند و نوبر حکومت های ستمگر و خونریز را ما آورده ایم؟ همة فرهنگها در متن همین جور نابسامانی ها و جنگ و ستیزها و استبدادها و غیره ساخته شده اند. شاید ایشان در پاسخ کسانی که اعراب را مردمی بی فرهنگ و عاری از تمدن دانسته اند ، چنین اتهامی را به ایرانیان زده اند ؛اما پاسخ چنان کسانی فقط اثبات متمدن و بافرهنگ بودن اعراب بود نه انتساب بی فرهنگی به ملت ایران .

   باری ، ایشان معتقدند ما خط و زبان کنونی خویش را از خط و زبان عرب بیرون کشیدیم، خود چیز قابلی نداشتیم، و این همه حرفها که در کتابها دربارة فارسی باستان و میانه و دری و اوستایی و غیره می­ خوانیم ، از دم ، باد هواست . و دلیلشان اینکه از آن دوران هزار و دویست ساله هیچ اثری باقی نمانده است . شاید گمان کنیم منظورشان فقط زبان مکتوب است ؛ اما می ­بینیم هنگامی که صحبت از این است که فلان پادشاه ساسانی دستور جمع کردن « اوستا » را داده ، ایشان می ­پرسند : « دلم می­ خواهد بدانم آن پادشاه این فرمان را با چه زبانی صادر کرده است ». یعنی به راستی منکر هر نوع زبانی ، چه گفتاری چه نوشتاری ،  برای ملت ایران هستند. پس گویا منظورشان سکوت فرهنگی نیست بلکه دقیقاً معتقدند در این دوازده قرن ، مردم ایران با هم حرف نمی­ زده اند! و لابد برای مراودات روزمرة زندگی ، پانتومیم بازی می ­کرده اند. عجیب آنکه این حرف را کسی می­ زند که در جای دیگری از کتاب ، ملی گرایان زمانه ما را متهم می­ کند که گویی معتقدند « در میان ملتها و اقوام بومی این سرزمین چهارهزار سال پیش از هخامنشیان با ایما و اشاره صحبت می­ کرده اند و در ایران چیزی به نام خط و زبان مثلاً عیلامی و اوراتوپی نبوده است ». شما که همین اتهام را به مردم ایران دوران ساسانی و حتی قرون اولیة پس از اسلام وارد کرده اید !

نام خلیج فارس در اسناد و نوشته های دولت عثمانی

نام خلیج فارس در اسناد و نوشته های دولت عثمانی

استفاده از این مطلب با ذکر منبع مجاز است. دریای پارس. اندیشکده مطالعات ایرانی

دکتر محمد عجم 

 

نقشه رسمی  و دولتی ترکیه .  در زمان امپراتوری عثمانی (بحرین به رنگ سرزمین ایران)1729  م   بحر فارس و  بحر محیط عجم  سرزمینهای ایران 

…….

fars korfezi

با برسی روزنامه ها و مجلات و اسناد دوره  عثمانی مشخص می شود که ترکان عثمانی  همانطور که ایران را بطور متناوب با نامهای مملکت عجم – مملکت فارس – ایران – کشور عجم  می خواندند همین نامها را هم برای خلیج فارس بکار می بردند و استاندارد ثابتی برای اینکه فقط بحر فارس بکار برند نداشتندو بر حسب سلیقه یکی از این نام ها را بکار می بردند بطوریکه  عجم کورفزی- فارس کورفزی- بحر عجم – بحر فارس- بحر ایران- ایران کورفزی   نامهایی هستند که  مترادف و هم چم  خلیج فارس بکار برده اند و البته در اواخر دوره عثمانی بصره کورفزی نیزبکار رفته است امروزه دولت ترکیه در متون ترکی و عربی  بصره کورفزی ولی  در سایر زبانها خلیج فارس بکار می برد.

در طول تاریخ برای سرزمین ایران چند نام مختلف بکار رفته که مهمترین آنها دو نام “ایران و پرشیا است. کتاب اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان صفحه 22 تا47 نامهای سرزمین ایران شرح و بسط داده است.  بنابر اسناد تاریخی، شواهد، قراین، فرهنگ شفاهی، کشفیات باستان‌شناسی وزبان‌شناسی می‌توان گفت ۴ نام برای کشور ایران بکار رفته‌است.

این نام‌ها عبارتند از:
سرزمین جم – مملکت العجم- بلاد العجم – بلاد فارس (در ادبیات ایرانی و عربی و ترکی)کشور عجم – ملک جم- در ادبیات پارسی و ترکی.
میدیا در ادبیات اروپایی سرزمین میانه یا اراکستان در جغرافیای اسلامی
سرزمین پارس و پرس در ادبیات اروپایی (مملکت فارس در ادبیات عربی و پارسی)
کشور ایران ایرانویچ (اریانا، ایراک، اراک، عراق و ایلام) از نظر زبانشناسی ریشه‌های واحدی دارند).

 

800px-Keshvar_ajam-_letter_from_ottoman_empire_to_persian_empire_mohammad_shah

نامه‌ای حاوی «کشور عجم»، فرستاده شده از پادشاهامپراطوری عثمانی (سلطان عبدالمجید خان) به فتحعلی‌شاه قاجار

عثمانیان شاخه‌ای از ترکمنها ( طایقه قایی) بودند که در اواخر امپراتوری سلجوقیان ازترکستان به آسیای صغیر کوچ کردند. در آن زمان سلجوقیان روم که قسمتی از سلسله دولتهای سلجوقی بودند در این سرزمین فرمان می‌راندند. ترکان عثمانی اندک اندک در نواحی غرب آناتولی به یک قدرت منطقه‌ای و متحد سلاجقه تبدیل شدند وبعدا جانشین سلجوقیان گشتند. ایشان نام خود را از عثمان اول پسر ارطغرل که رهبر ایل ایشان بود گرفته بودند.این امپراتوری در اوج قدرت خود (قرن ۱۶ میلادی) مناطق آسیای کوچک، اکثر خاورمیانه، قسمت‌هایی از شمال آفریقا، قسمت جنوب شرقی اروپا تا قفقاز را شامل می‌شد. قلمرو رسمی حکومت عثمانی در اوج قدرت به ۵/۶ میلیون کیلومتر مربع می‌رسید. ایرانیان باتوجه به هجوم چنین قدرت نظامی که اروپا را به اشغال در آورده بود دهها سال به دفاع از ایران پرداختند و به برکت امپراتوری صفویه مانع از ورود ترکهای عثمانی به سرزمین های ایران شدند.اما نکته ای که جالب توجه است نقشه های جغرافیایی باقی مانده از امپراتوری عثمانی که در آن ممالک ایران زمین ذکر شده است و خلیج فارس همواره با مترادف نامهای ایران آورده شده است.سرزمینهای ایران در نقشه 1729 متفرگان  در دربار عثمانی  به رنگ زرد نشان داده شده است و  کشورهایی همچون: بحرین، جمهوری آذربایجان، گرجستان، ارمنستان، ترکمنستان، افغانستان، پاکستان، کردستان عراق، مناطق شیعه نشین عراق و… جزو مملکت ایران است. و در جدول توضیحات نیز مجددا این سرزمینها جزو ایران دانسته شده است

 

persian gulf jnu

8683002165_f6ae6619c0_m  8685415740_6dc1557e7b_z

خلیج / عجم کورفزی

8685418200_03dc7a3beb_z

عجم کورفوزی – روزنامه  غیرت 9 ربیع الاول 1317 قمری

تدابیر جدید انگلیس در عجم کورفزی /خلیج فارس.

بحر العجم

دولت انگلیس به حکومت هندوستان امر کرده  به کمک کشتی های جنگی که به  خلیج عجم فرستاده 4 فروند کشتی جنگی دیگر بفرستد. روسها از این امر نگرانند.

 

8684299749_65a4b04153_z

 

بحر فارس 1910 نقشه رسمی  دولت ترکیه

 8684293187_a924c9fded_z bahre mohit Ajam = arabian sea

بحر محیط عجم = دریای عرب امروزی – بحر فارس = خلیج فارس نقشه چلبی

استانبول

Persian gulf in the ottoman maps 1729 y

بحر محیط عجم =( دریای عرب امروزی)  — بحر فارس = خلیج فارس. نقشه ایراهیم متفرگان 1142 قمری

بحر فارس

این نقشه ی تاریخی که در سال 1729 میلادی ترسیم شده است ، اثر ابراهیم متفرقه محقق و ادیب دولت عثمانی می باشد.در این نقشه رسمی و دولتی  عثمانی دو واژه بحر فارس و هرمز بوغازی را ببینید. از نام مهمتر این است که  دولت عثمانی حتی در این نقشه نیز حاکمیت ایران را بر بحرین و قطیف برسمیت شناخته است.

منظور از هرمز بوغازی تنگه هرمز است,ابراهیم متفرقه (۱۶۷۴-۱۷۴۵) ادیب , محقق و سیاست مدار دوره عثمانی بود. او نخستین مسلمانی بود که چاپخانه‌ای با حروف سربی عربی در استانبول دایر کرد.

Basra_bahrefars
او در ترانسیلوانی در خانواده‌ای مجار بدنیا آمد و پس از اسارت به دست ترکان عثمانی به اسلام گروید. نام اصلی مجاری او مشخص نیست.
او چند کتاب  از جمله جهان‌نما نوشته کاتب چلبی را چاپ کرد…

نام خلیج فارس- بحر فارس

IMG_3124
روز ملی خلیج فارس در دانشگاه جواهر لعل نهرو سخنران دکتر محمد عجم  1391
 جنو بحرین

نقشه ایران در سال۱۱۴۲ قمری تهیه شده توسط ابراهیم عز متفرقگان درگاه عالی دربار عثمانی.بحر فارس هم در جدول توضیحات و هم در جنوب ایران مشخص است بحر فارس+ بحر محیط عجم  گفتنی است امروزه  به بحر محیط عجم  که در سواحل هند و پاکستان  و عمان واقع شده است بحر عرب می گویند.

 خلیج العجم

خلیج عجم

این پیکره ،یکی از معتبرترین نقشه های خلافت عثمانی در زمان سلطنت سلطان عبدالحمید است..نقشه ای که اینک در آرشیو ملی موزه استانبول و نیز در دپارتمان جغرافیای سیا سی دانشگاه استانبول نگاه داری می شود..از این نقشه های معتبر در استانبول بسیار می یابید..

زمان نقشه 1893 میلادی است و می توانید آرم دولتی و رسمی بودن این نقشه تاریخی را که به زبان عربی است در زیر نقشه بیابید.

. 1_در ناحیه آذربایجان ،اران و شروان از هم جدا هستند و می توانید در اطراف باکو ،واژه شروان را ببینید..مشخص است که اران و شروان از آذربایجان جدا بوده اند و شمال ارس هیچگاه آذربایجان نامیده نمی شده است ..واژه اراس نیز قابل تامل است 2__پانترکان همواره به دروغ مدعی بوده اند که شوونیسم فارس در 90 سال اخیر نام های تاریخی را در آذربایجان عوض کرده است !! لازم است در این نقشه دقیق شوید و در ناحیه آذربایجان نام شهر هایی چون میاندوآب و دیلمان و تخت سلیمان ومرحمت آبادو ماکو و ده ها آبادی دیگر را با پسوند آباد و تازه .بنگرید .-

3__نکته بنیادین بسیار مهم در این نقشه دیدگاه عثمانی ها پیرامون خلیج فارس است که آن را نام بحر العجم و یا دریای ایران نامیده اند..

در برخی نقشه ها نام خلیج بصره را نیز بکار برده اند که شامل بخش کوچکی از آب پیرامون بندر بصره می شده است و در نقشه های رسمی فارس کوفزی و یا بحر العجم نامیده می شده است.بعضی نقشه ها هم بحر فارس را آوزده و هم بصره کورفزی  که نشان می دهد بصره کورفزی به انتهای خلیج فارس گفته می شده نه به همه خلیج فارس

.اما مهمتر از این نام های اصیل و ایرانی ناحیه خوزستان است..نامهایی چون بهبهان و دزفول اهواز و رامهرمز و سردشت و ده ها نام فارسی است..توجه فرمایید که واژه عربستان تنها برای بخش کوچک عرب نشین پیرامون محمره به کار رفته و نام جامع ،خوزستان است…

.4__نکته جالب توجه دیگر این نقشه تاریخی به کار گیری واژه..بحر السفید ! برای دریای مدیترانه است و واژه سفید فارسی جالب توجه است…برای دریای خزر و مازندران نیز از واژه ..بحر القزوین استفاده شده است…5__و نکته آخرین نامشخص بودن مرز ایران و عثمانی در ناحیه کردستانات و بخش غربی ایران است.

..عثمانی هیچگاه قرار داد ارزنه الروم دوم را که به همت و هوشمندی امیر کبیر منعقد شد نپذیرفت و همین قرار داد بعدها دست مایه ایران شد تا به قرار داد سود بخش الجزایر در سال 1975 دست یابد..

از این لینک می توانید اصل نقشه را با بزرگ نمایی و دقت زیاد دان لود کرده و در این نقشه تاریخی دقیق شویدhttp://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/5/5b/Osmanli_Ortadogu.jpg

 نقشه و نقاشی از بحر فارس  مربوط به داستان قرآنی حوت و  یونس   در کتابخانه  استانبول

 persiangulf-younus

 

 

 

 

نقشه ای از دوره عثمانی در دانشگاه الازهر مصر-بلادعجم- خلیج عجم

Vilayet_of_Basra,_early_20th_century

نام خلیج فارس در برخی  تفسیرهای قرانی  و روایات مذهبی آمده است. روایت حضرت یونس(ع) یکی از آن‌هاست. غلامرضا سحاب در ترکیه نقشه‌ای پیدا می‌کند که  در آن محلی که یونس(ع) از شکم ماهی خارج شده و فرشته‌ای برای او لباس می‌آورد به‌تصویر کشیده شده است.

یونس(ع) از فرزندان هود(ع) به‌شمار می‌رفت، پیامبری بود که در منطقه نینوا، مقابل موصل و غرب دجله، زندگی می‌کرد. وی از قومش به تنگ آمده و از راه دجله وارد دریا شد. پس از آن از مسیر خلیج فارس سوار بر یک کشتی مسافربری دچار توفان و در شکم ماهی گرفتار می‌شود و پس از سجده بسیار خداوند به ماهی امر می‌کند تا یونس(ع) را به ساحل بازگرداند.

این موضوع در تفسیرهای قرانی نیز ثبت شده و در آنها به بحر فارس اشاره کرده اند.

هنگامی‌که «مسالک‌الممالک» ابواسحاق ابراهیم استخری در دوره عثمانی به ترکی ترجمه می‌شود، مکتبی به‌وجود می‌آید و نقشه‌های جغرافیایی را به مینیاتور تبدیل می‌کنند. در این کتاب از حضرت یونس(ع) مطلبی پیدا نکردم اما هنگامی که کتاب «خلیج فارس» به ترکی منتشر شد، مینیاتوری به همان سبک «مسالک‌الممالک» منتشر شد که داستان این پیامبر را بیان می‌کند.

صفی‌نژاد افزود: این نخستین نقشه‌ای به‌شمار می‌رود که نقاشی تُرک در آن مسایل مذهبی و جغرافیایی را در سال 865 هجری قمری ترسیم کرده و به‌دلیل وجود نام خلیج فارس در روایتی مذهبی برای ما مهم است. در این نقشه، تنگه هرمز، دریای چین و سراندیب مشخص شده‌اند، همچنین نام دریای فارس در آن دیده می‌شود و از هفت بندر معروف مانند هرمز، سیراف، جناوه (گناوه) و ماهرویان نام برده است.

اpersiangulf-younusین نقشه از

دید مذهبیان و جغرافیدانان تایید شده و در آن سه جزیره مشخص است که همان سه جزیره ایرانی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی به‌شمار می‌روند.

 

 

خلیج بصره 1332 قمریBelge

نقشه رسمی دولت عثمانی  1332 قمری – خلیج بصره

منبع : کتاب اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان صفحه 22 تا47 نامهای سرزمین ایران

عجمpersian

http://atropat.persianblog.ir/post/92/

دو سخنرانی  در مورد خلیج فارس و تحریف نام خلیج فارس در دانشگاه دهلی.روز ملی خلیج فارس  – 1391 – 1392

 

 

 

دانشگاه جواهر لعل نهرو

موفقیت  مرکز مطالعات خلیج فارس برای تغییر نام جعلی خلیج بصره در اطلس ترکیه

 

 مهم ترین مرجع اطلاعات جغرافیایی در جهان، اطلس ها و حساس ترین آنها اطلس های جغرافیایی مدرسه ای هستند. با توجه به همین اصل مهم و رسالت مرکز مطالعات خلیج فارس به عنوان تنها مرکز تخصصی و بین المللی خلیج فارس شناسی کشور که وظیفه رصد اطلس ها و رسانه های مختلف جهان را جهت صیانت از نام تاریخی خلیج فارس بر عهده دارد، از سال 1389 برنامه ریزی مدون و تحقیقات گسترده ای را صورت داده است تا ضمن بررسی وضعیت بکارگیری نام خلیج فارس در کشورهای مختلف جهان، در صورت مشاهده هرگونه نامی غیر از نام خلیج فارس با روشی کاملا علمی و با ادبیاتی دیپلماتیک با آنها برخورد و نسبت به اصلاح آن اقدام نماید.

bahre-mohit-Ajam-arabian-sea

در همین راستا دکتر سید عباس مجتهدی (مشاور ارشد مدیرعامل مرکز مطالعات خلیج فارس) وضعیت اطلس های جغرافیایی کشور ترکیه را به دلیل اهمیت راهبردی و ژئوپولیتیکی این کشور در منطقه به دقت بررسی، مطالعه و در نتیجه مشخص گردید متاسفانه اکثر اطلس های جغرافیایی و مدرسه ای این کشور در سکوت رسانه ای و دیپلماتیک کشورمان از نام جعلی خلیج بصره (Körfezi Basra) استفاده می کنند و تنها درصد کمی نام صحیح خلیج فارس (که ترک ها Iran Körfezi میگویند) را ذکر میکنند. با نگاهی به تاریخ منطقه مشخص میگردد استفاده از نام جعلی خلیج بصره به زمان صفویان و جنگ های امپراتوری ایران و عثمانی بازمی گردد. در زمان رقابت امپراتوری های عثمانی و صفوی، از نظر جغرافیای سیاسی، خلیج فارس همواره در داخل قلمرو ایران بوده است، پس از درگذشت کریمخان، ترک های عثمانی موفق شدند به میان رود (بین النهرین) دست پیدا کنند و برای نخستین بار از راه بصره به خلیج فارس راه پیدا کردند ولی از آنجا که رقابت های سیاسی و استراتژیک میان عثمانی و ایران ادامه یافت این رقابت در این آبراه به شکلی کاملاً ژئوپولتیک درآمد و عثمانیان برای مدتی توانستند کویت، قطر و بحرین را به زیر نفوذ خود درآورند. براساس همین گسترش نفوذ، ترک ها نام «خلیج بصره» را برای نشان دادن خصومت و رقابت غیر اخلاقی با ایرانیان اختراع کردند و از بکار گیری نام چندین هزار ساله خلیج فارس سر باز زدند. بدیهی است پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی این رقابت پایان گرفت و خود به خود بهانه هایی که سبب تغییر دادن نام های جغرافیایی بود هم از میان رفتند. در نتیجه مطرح ساختن آن نام های ساختگی از سوی ترکیه در حال حاضر ناشی از یک رویکرد غیرعلمی، غیراخلاقی و ضد ایرانی است. افزون بر این، موجودیت ترکیه کنونی بر این اساس پایه ریزی شده که قرار است کشوری با یک هویت تازه و متفاوت با عثمانی در صحنه جهانی حضور داشته باشد ولی ظاهراً دولتمردان این کشور گهگاه این اصل را فراموش می کنند.

 

 لذا با توجه به رویکرد رصد و اصلاح نامهای جعلی در جهان و به ویژه در کشور ترکیه؛ به دستور مدیرعامل مرکز مطالعات خلیج فارس، آقای دکتر روزبه پارساپور مکاتبه با اطلس آموزشی مدرسه ای ترکیه در آنکارا که فقط از نام خلیج بصره استفاده میکرد از سال 1392 آغاز شد و بسته های پستی متعددی شامل: تصویر نقشه های تاریخی خلیج فارس، مدارک مربوط به نظر گروه متخصصان جغرافیایی سازمان ملل متحدد UNGEGN به عنوان عالی ترین مرجع حقوقی جهان و همچنین تصاویر اطلس جغرافیایی پرفسور صبری دوران  Sabri Duran که در آن از نام صحیح ایران کورفزی استفاده شده است به آدرس پستی سازمان اطلس های مدرسه ای ترکیه در آنکارا ارسال شد که با جواب متقابل و استقبال این مرکز مواجه گردید. لکن در سفر خرداد ماه 1393 دکتر سید عباس مجتهدی به ترکیه و خریداری چندین اطلس ترکیه ای مشخص گردید، سازمان مذکور در ورژن جدید اطلس های مدرسه ای خود در صفحه اصلی از نام صحیح خلیج فارس (Iran Körfezi) و در پرانتز(Körfezi Basra) استفاده کرده است، در حالی که در تمامی نسخه های قدیمی تر فقط از عنوان مجعول خلیج بصره استفاده می کرد، لذا این گام مثبت با تلاش های کارشناسان مرکز مطالعات در جهت منافع ملی مردم ایران برداشته شد و شکی نیست که اصلاحات در اطلس های جغرافیایی به شکلی آرام در حال رخ دادن است. اما متاسفانه هنوز در بسیاری از سایت های خبری و دولتی همچون انجمن تاریخ ترکیه (ttk)، تارنمای دفتر نخست وزیری، بخش ترکی صدای آمریکا، نشریه زمان، وزارت فرهنگ و گردشگری ترکیه، روزنامه حریت، بخش ترکی تارنمای نشنال جئوگرافیک، بخش ترکی شبکه سی ان ان، بی بی سی نیز همچنان عبارت مجعول «بصره کورفوزی» استفاده می شود و اصلاح آنها نیازمند امکانات بیشتر و در اختیار داشتتن ابزارهای لازم است تا کارشناسان جغرافیا سیاسی مرکز مطالعات خلیج فارس بتوانند ضمن مذاکرات علمی با تک تک آنها، دیدگاه اشتباه تاریخی خلیج بصره را در اذهان عمومی ترکیه تغییر دهند.

ضمنا ترکها و عربها در اسناد تاریخی دریای عمان و دریای عرب  امروزی (شمال اقیانوس هند ) را بحر محیط عجم می نامیدند که ترجمه آن می شود دریای پارس

بحر فارس

 نقشه های کهن  :

نام خلیج فارس در اسناد و نوشته های دولت عثمانی

DrAjamDrAjamParssea.org

 

مقالات مرتبط: :

خلیج بصره یا خلیج ایران و خلیج فارس

جن ها خانم های لم داده…. را  …… هرکس بگوید زمین حرکت می کند کافر است

مجمع فقهی. –   فقیه تکفیری  (ازدواج یک ساعته مجاهد و مجاهدة) حلال طیب

http://www.aftabir.com/articles/user_articles.php?u=ajam20

http://www.bashgah.net/fa/category/show/67491

http://hamshahrionline.ir/details/101174